۰۶ تیر ۱۴۰۱

 





!توجه

دوستان عزیز، بنابر دلایلی خاص، امسال مقاله مربوط به تولد استاد الهی را  قدری زودتر از زمان معمول همه ساله انتشار دادیم. با سپاس

این مقاله را می توانید همچنین مستقیمن در سایت پژوهشکده اندیشه آنلاین آلمان مطالعه بفرمائید. کلیک کنید


مقدمه

همه ساله در چنین روزی در دهم سپتامبر که فردای آن، سالروز تولد استاد الهی می باشد، در برخی از شهرهای اکثر کشورهای جهان، جشنهایی به مناسبت سالروز تولد وی به اجرا درمی آید. ما در پژوهشکده اندیشه آنلاین آلمان نیز، علاوه بر اجرای چنین جشن هایی، مقالاتی را به همین مناسبت تهیه نموده، بصورت فایل نوشتاری، صوتی و ویدئوکلیپ در اختیار عموم قرار می دهیم.[سند ۱]

در سالهای پیش در مقالاتی که به همین مناسبت تهیه نمودیم، به جنبه هایی از شخصیت معنوی و دستاوردهای بی مانند استاد الهی و تشریح  آن پرداختیم.  اما امسال تصمیم بر آن است که بطور نسبتن عمیق تر به دو مقوله انسانشناسی و روانشناسی از دیدگاه استاد الهی پرداخته شود.

 

یک پیشگفتار کوچک

استاد الهی را می توان بی شک تأثیرگذارترین شخصیتی دانست که در تمدن حاضر ظهور یافته است. پشتوانه چنین ادعایی، چندصد مقاله ای می باشد که تا به این ساعت در بیست زمینه مختلف، از جمله در زمینه های فیزیکی، بیولوژیکی، عرفانی، فلسفی، اجتماعی، سیرکمالی،  تاریخی، روانشناسی، انسان شناسی، علوم فضا و غیره، به شش زبان ارائه داده ایم. همه این مقالات در زمینه های یاد شده فوق، بر اساس آموزه های منحصربفرد استاد الهی به رشته تحریر درآمده اند.

یک محقق بی طرف با مطالعه این مقالات، بدون شک به این نتیجه خواهد رسید که آنچه استاد الهی به بشریت ارائه داده است، هرگز و در هیچ کجا، حداقل در این تمدن حاضر که قدمت آن حداکثر ۵۰۰۰ سال می باشد، ارائه نشده است. مطلب مهم دیگری که این محقق فرضی بی طرف و عاری از دگماهای از پیش تعیین شده ذهنی درک خواهد کرد آنست که همه آنچه باید دانست، از ابتدای ایجاد جهان هستی، حتی قبل از انفجار بزرگ، مهبانگ، بیگ بنگ و یا هرچه آن را بنامیم، تا ایجاد همه موجودات همه سیارات در همه پهنه هستی تا ایجاد موجودات در سیاره ما، بدرستی، بطورعلمی، بدون گوشه های تاریک و کاملن منسجم و به هم پیوسته تشریح شده است. [سند ۲]

 

علیرغم آنچه فوقن بیان شد، قبل از پرداختن به بدنه اصلی مقاله، باید به این امر مهم توجه داشت که افکار و عقاید  استاد الهی بر لزوم همکاری دوجانبه علوم آکادمیک از یک سو و علوم حقیقی و ازلی که فعلن در محدوده متافیزیک[1] قرار دارند از سوی دیگر، تأکید دارد. این بخش دوم در حال حاضر از آموزش های استاد الهی استخراج شده و در تلفیقی با علوم آکادمیک، بخشی از آن در سایت پژوهشکده اندیشه آنلاین آلمان، به ویژه در بخش علوم تلفیقی به شش زبان در دسترس عموم قرار دارد. [سند ۳]

 


 

انقلاب در تفکر و تغییرجهت در دیدگاه های علمی

تعریف پارادایم(paradigm)  و مراحل آن:



با جستجویی اندک در مورد این کلمۀ نسبتن نوظهور به این نتیجه می رسیم که ريشه آن از كلمه يونانی «پارادايما» (parádeigma)  به مفهوم مدل و الگو می باشد.

شاید برای اولین بار توماس کون [2] در کتاب خود با نام «ساختار انقلاب‌های علمی[3]» از کلمه پارادایم استفاده نموده، بدون آنکه بطور روشن و واضح به توضیح آن پرداخته باشد. با این حال از مجموع تفاسیری که از این کلمه عنوان شده است و با در نظر گرفتن ریشه یونانی آن، می توان یک تعریف ساده برای آن در نظر گرفت:

Thomas Samuel Kuhn    1922 - 1996         

                      

 " تمام اطلاعات و دانستنیهایی که، در یک مورد خاص، بطور کلی پذیرفته شده اند، و در بررسی و تحقیقات آتی، درهمان زمینه، بعنوان پیش فرض بکار گرفته می شوند." 


یک مثال:

هر دانشمندی بخواهد در مورد نور بررسی جدیدی را آغاز کند، باید به عنوان یک پارادایم، نقطه نظرات آلبرت اینشتین و دیگر محققین، مبنی بر آنکه، نور از فوتون تشکیل شده و می تواند حرکات موجی و یا ذره ای داشته باشد را مد نظر قرار دهد.

اما آنچه بکار ما در نگارش این مقاله می آید، مراحلیست که کون بدرستی برای این اصطلاح قائل است.

 

کون، روند تکاملی علوم  را به چهار مرحله تقسیم می کند:

مرحله اول: «مرحله پیش از پارادایم» است که در این دوره، دانشمندان، یک الگو و نمونه مشخص علمی‌، در مورد موضوع مورد تحقیق در دست ندارند .

مرحله دوم: «مرحله پارادایمی» است که با ارائه تئوری های اولیه و جا افتادن آن در مراکز آکادمیک، نطفه اولین پارادایم در آن مورد خاص شکل می گیرد.

مرحله سوم: «مرحله بحران» است که پارادایم مسلط، نزد بخش مهمی از جامعه علمی با شکست مواجه شده و لاجرم پارادایم‌های جدیدی ابداع می‌شوند و تنوع پارادایمی شکل می‌گیرد.

مرحله چهارم: زمانیست که انقلاب علمی به وجود می‌آید و پارادایم جدید مستقر می‌شود.

 

با در نظر گرفتن دسته بندی فوق، توسط کون، می توان گزارش استاد الهی از نحوه  ایجاد جهان هستی از قبل از بیگ بنگ تا شروع انبساط جهان  و همینطور ایجاد موجودات در زمین را مرحله تشکیل اولین پارادایم دانست که از یک انسجام علمی و منطقی در این زمینه برخوردار است. پارادایمی که بر آن اساس، همه تحقیقات ما در مورد زمینه های یاد شده به انجام رسیده و در قالب دو کتاب «زیست شناسی بعد دوم» و«آفرینش از دیدگاه استاد الهی، فیزیک نوین ذرات» بخشهایی از آن در اختیار عموم قرار داده شده است[4].

اگر بخواهیم توضیحات و تفاسیر غیرشفاف و تا حدودی کودکانه که توسط ادیان ارائه شده اند، و یا تئوری های ناقص علمی را در نظر بگیریم و بر آن اساس ادعا کنیم که آن تفاسیر، در واقع پارادایمهای اولیه در این مورد بوده اند، در آنصورت باید آنچه استاد الهی عنوان داشته اند را در مرحله سوم یا مرحله بحران پارادایمی دانست، زیرا آنچه بوسیله ادیان و علم عنوان شده است، نزد بخش وسیعی از جوامع بشری مردود شمرده می شود و قابل قبول نیست. دلیل این ادعا نیز تعداد رو به افزایش آتئیست های جهان است که شرح آن در مقاله «آتئیسم، آنالیز و ریشه یابی» ارائه شده است.

با این حساب می توان ادعا نمود که ما در یک اینتروال از زمان، مابین مرحله سوم و چهارم قرار داریم، زیرا همانطور که گفته شد، پارادایم جدیدی ایجاد شده است که بر پارادایم های قدیمی مسلط است، اما هنوز مستقر نشده است.

 

 

عصر ایجاد پارادایم های مستحکم جدید

برای آنکه بتوانیم بدرستی در مورد آنکه آیا تفکرات و یافته های استاد الهی را می توان به عنوان پارادایم هایی جدید و مسلط در زمینه های مختلف، از جمله در مقوله یاد شده فوق در نظر گرفت یا خیر، لازم می آید به یک قیاس کوچک در مورد مباحث مربوط به علوم شناختی (علوم ذهن شناسی) یا فلسفه ذهن که در مراکز علمی رواج دارد با آنچه از آموزه های استادالهی قابل استخراج است، بپردازیم.

 

تعریف «خودیت» از دو دیدگاه متفاوت

۱- از دیدگاه روانشناسی مدرن


اولریک نیسر
[5]، روانشناس معاصر و مطرح آمریکائی به عنوان بخشی از تحقیقات خود در مورد شخصیت انسان، توصیفی از مقوله «خودیت» ارائه نموده است که همواره به عنوان یک ریفرنس، در مجامع علمی در نظر گرفته می شود. وی این مقوله را در پنج سطح، چنین تعریف می کند:

 

۱- خودیت اکولوژیکی: شناخت خود به عنوان شخصی متفاوت از سایر افراد و ایجاد احساس نسبت به بدن خود.

۲- خودیت بین فردی: ادراک و احساس نسبت به موجودات دیگر. خود را متفاوت از دیگر افراد درک می کنید.

  Ulric Richard Gustav Neisser   1928 - 2012

         

۳- خودیت بسط یافته زمانی: درک جدول زمانی و تصور گذشته و همچنین آینده.

۴ - خودیت مفهومی: ایجاد ایده ای از شخصیت کلی شما، اینکه چه کسی هستید، انگیزه ها و ارزش های شما چیست و چه گذشته ای با شخصیت شما مرتبط است.

۵- خودیت خصوصی: آگاه شدن از زندگی درونی شخصی که دیگران آن را نمی بینند.

 

برای آنکه بتوانیم مفهومی را که نیسر از مقوله «خودیت» ارائه داده است مورد قضاوت قرار دهیم، لازم است یک تعریف دیگر را مورد تدقیق قرار دهیم تا از راه قیاس بتوانیم حقیقت را بیابیم. با این وصف من سعی می کنم با زبانی کاملن ساده ، خودیت را از دیدگاه استاد الهی بطور مختصر تشریح کنم، زیرا این مقوله را طی چندین مقاله در بخش علوم تلفیقی پژوهشکده اندیشه آنلاین آلمان به تفضیل، تشریح نموده، ارائه داده ام. ضمن آنکه رعایت اختصار در چنین مقالاتی از ضروریات است.

 

۲- خودیت، «خودیت واقعی» و یا «خودیت حقیقی» از دیدگاه استاد الهی

بطور کاملن خلاصه، هر انسان از دو بعُد مادی و کوانتمی تشکیل شده است. بعد مادی، همین بدن فیزیکی ما می باشد و بعُد کوانتمی از دو بخش تشکیل شده است. بخش اول را «روح بشری»، «پتانسیل بشری»، «ابر کوانتمی بشری» و یا «ابر خلقتی بشری» نامیده ایم. این بخش در طی زمانهای بسیار طولانی و تحت یک پروسه بسیار پیچیده که شرح آن در بخش علوم تلفیقی آمده است، از مرحله فرمیونها با طی مراحل جمادی، گیاهی و حیوانی، به مرحله بشری رسیده است و در این وضعیت کنونی قادر است پیچیده ترین موجود این سیاره، یعنی بدن یک انسان را شکل دهد .

کار این بخش، یعنی پتانسیل بشری، ایجاد و کنترل حیات بیولوژیک بدن فیزیکی انسان، برای مثال از طریق کنترل ترنسکریپشن می باشد و ضمنن هوش و تفکرات و غرایز حیوانی نیز همگی مربوط به همین بخش است. با این وصف، این بخش کوانتمی، محصول کنش و واکنشهای انرژیایی در سیاره زمین است. بنابراین، ضمن آنکه یک موجود کوانتمی است، از تولیدات سیاره ما نیز محسوب می شود.[سند ۴]





برای یک زندگی بیولوژیکی، یک روح بشری نیازی به چیز دیگری ندارد، با این حال همگی ما می دانیم که یک انسان ، قادر به

تکلم می باشد و این امر در گرو اندیشیدن، محاسبه، طراحی، نگرش و بینشی ماورای یک حیوان است. حال سوال اینجاست که اگر روح بشری قادر به ایجاد چنین امکانی در انسان نیست، پس این قابلیت از کجا می آید؟


طبق آموزش های علمی استاد الهی، یک بخش کوانتمی دیگر وجود دارد که در این تعالیم، روح ملکوتی نام گرفته است و من این بخش را پتانسیل ملکوتی نام داده ام. این بخش، مستقیمن و بدون واسطه، از طرف مبدأ اصلی خلقت بوجود می آید. یکی از مهمترین ابزار این بخش، پدیده ای است که من آن را ترنسپوندر[6] دو سویه نام داده ام، زیرا طرز کار آن، دریافت اطلاعات از طرف مبدأ اصلی خلقت و ارسال پیام به آن مبدا است. همه آنچه با تفکر و اندیشه سروکار دارد و همینطور قدرت تکلم، مربوط به همین ابزار روح ملکوتی می باشد، که بطور کلی یک میدان مغناطیسی است. ضمنن آنچه باید سیرکمال خود را به اتمام برساند همین بخش است.

با این اوصاف و بر این اساس می توان یک «خودیت حقیقی یا واقعی» را بسادگی چنین تشریح نمود:

 

"مجموعه ای از هر دو پتانسیل کوانتمی، یعنی روح ملکوتی و روح بشری، خودیت واقعی یک انسان را تشکیل می دهد."

[سند ۵]

با این حساب آنچه نیسر می گوید نه تنها اینفورماتیو نیست، بلکه در راه شناخت روان و شخصیت انسانی، بسیار گمراه کننده نیز می باشد. زیرا هر نوع شناختی از خود و محیط اطراف و حتی از متافیزیک با تعریف ما، برخی ریشه در روح بشری و برخی ریشه در روح ملکوتی دارد . و این در حالی است که اکثر تفکرات در هر زمینه، محصول تداخل اطلاعات از هر دو بخش بشری و ملکوتی می باشند.

یک مثال ساده:

زمانی که شما در یک روز سرد زمستان، کلاه بر سر دارید، هنگام وزیدن یک باد شدید، سریعن به فکر نجات کلاه خود از پرواز در باد خواهید افتاد. در بعُد کوانتمی، شناخت شما از وضعیت محیط، در روح ملکوتی تجزیه و تحلیل می شود. در پی آن در خودیت، دو تصمیم  از دو بخش خودیت ایجاد شده ،در قالب یک فکر درهم ادغام می شوند. اولی که نتیجه اندیشیدن، تجزیه و تحلیل، طراحی و تصمیم گیری در اجرای طرح می باشد، بر دومی که کنترل حرکات بدن فیزیکی را در دست دارد اثر می گذارد. این فکر جدید (دستور کار) ، از طریق بند اتصال کوانتمی، به سطح کورتکس مغز شما می رسد. در  آنجا تجزیه می شود و اجرای طرح، یعنی تمام واکنش های فیزیکی، برعهده روح بشری قرار  می گیرد که در طول قرنهای متمادی، مهارت انجام چنین امری را، در میدان آزمون و خطای سیاره زمین، در قالبهای بیشماری از جماد و گیاه و حیوان، آموخته است. نتیجه همه این فعل و انفعالات آنکه شما تدابیری را در جهت حفظ  کلاه خود انجام می دهید.[سند ۶]


به افراد محقق و پژوهشگر که در پی کسب اطلاعات عمیق تری در این مورد می باشند، توصیه می کنم به مقالات بخش «علوم تلفیقی» در سایت پژوهشکده اندیشه آنلاین آلمان مراجعه نمایند.

 

 

استاد الهی، قوم شناسی (اِتنولوژی[7]) و انسان شناسی (آنتروپولوژی[8])

با درک صحیح آنچه فوقن گفته شد، بدون هیچ اغراقی می توان ادعا نمود که انسانشناسی علمی استاد الهی در واقع ایجاد یک پارادایم جدید مسلط در این زمینه است که هنوز در مجامع علمی و آکادمیک مستقر نشده است. زیرا ما هنوز تریبونهای جهانی لازم برای ارائه آن را در اختیار نداریم.

در این پارادایم، بخش های تشکیل دهنده یک انسان تشریح می شود و دلیل همه آنچه از این نوع خلقت، چه مثبت و چه منفی، بروز می کند را توضیح می دهد. گذشته از آن، بر اساس آموزشهای استاد، بازهم به عنوان ایجاد یک پارادایم جدید و مسلط، بانک اطلاعاتی روحی، یا همان سیستم کارما بطور صحیح  و کامل تر از آنچه در جهانبینی هندو آمده، توصیف می شود و همراه با تشریح کامل و شفاف و علمی «جهان موازی کوانتمی» که آن را برزخ نیز می نامند، دلیل ایجاد اقوام مختلف، مورد بحث قرار می گیرد. [سند ۷]

در نژادشناسی استاد الهی، طرح و الگوی اولیه همه نژادهای اصلی همه مخلوقات جهان، در سه محیط کوانتمی ماورائی، حتی قبل از انبساط جهان، پیش بینی شده است، حال آنکه ایشان نژادهای غیراصیل از هر نوع اصیل اولیه را نتیجه اختلاط نژادی در سیاره زمین و به تبع آن در سیارات دیگر می دانند.  [سند ۸]

با درک صحیح این آموز ش ها می توان دلیل اصلی و واقعی ایجاد اقوام مختلف در زمین را دریافت، انسان را آنطور که خلقت شده است شناخت و رفتار او را بطریق علمی آنالیز نمود.

 

 

استاد و انقلاب در روانشناسی

بنابر عقیده استاد الهی، تا زمانیکه دانشمندان، روح را بدرستی نشناخته اند، روان را نخواهند شناخت. من معتقدم که دلیل آن این است که روان، هم از روح و هم از جسم تأثیر می گیرد و بر هر دوی آنها نیز تأثیر می گذارد. این مقوله را نیز در همان بخش «علوم تلفیقی» بدقت توضیح داده، تشریح نموده ایم. [سند ۹]

آنچه هم اکنون در دانشگاه ها به دانشجویان رشته روانشناسی تدریس می شود، در واقع آن چیزی می باشد که از روی علائم ظاهری افرادی با اتیکت «بیمار اخلاقی و رفتاری»، در مقایسه با انسانهایی با اتیکت «انسان عادی»و  گاهن با انجام آزمایشات غیر انسانی و همراه با آزار و شکنجه افراد، بوسیله محققان اولیه ثبت شده است، بدون آنکه تأثیرات تعیین کننده روح  و یا حتی وجود روح، در این تحقیقات نقش داشته باشد. این امر در واقع یک پارادایم اولیه بود و در فازهای بعدی بر طبق تعاریف توماس کون، به تشکیل پارادایمهای مختلف و گوناگون انجامید. این در حالی است که این روند تا به این ساعت، در مجامع آکادمیک به مرحله انقلاب و ایجاد یک پارادایم مسلط نوین، نزدیک نشده است. [سند ۱۰]

البته آنچه گفته شد برای تخطئه دانشمندان نیست، زیرا این افراد، دچار کمبود ملات فکری در مورد روح بوده اند و هرزمان که برخی از آنها، در صدد کسب اطلاعات در مورد این مقوله، در متون دینی یا عرفانی به مطالعه پرداخته اند، با مسائل متفرقه و چنان درهم و مخدوش و گاهن متضادی مواجه شده اند که باعث سرخوردگی شده، ترجیح داده اند در تحقیقات خود از وجود فنومنی به نام روح چشم پوشی نمایند.

 

با اطلاعات استخراج شده از آموزش های استاد الهی که امروزه در دسترس ما می باشند، در واقع یک انقلاب فکری و یک جهش اساسی در تشکیل یک پارادایم جدید و مسلط، در تشریح صحیح روان و نحوه تشکیل و بیمار شدن آن، بوقوع پیوسته است زیرا این آموزه ها با توضیح علمی اتصال روح و جسم و قطعات تشکیل دهنده این اتصال، مانند بند کوانتمی اتصال خودیت به منبع اصلی خلقت، بند اتصال کورتکس مغز به خودیت واقعی و نحوه کنش و واکنشهای درون خودیت و مطالبی از این دست، به ما این امکان را می دهد که روان را برای اولین بار به شکل واقعی آن بشناسیم و تجزیه و تحلیل نمائیم. درست در همین رابطه است که مفاهیمی چون، روح، روان، ذهن، عقل و غریزه از یکدیگر تفکیک شده، بدرستی تشریح می شوند. این همان اطلاعاتی است که روانشناسی آکادمیک از فقدان آن رنج می برد. [سند ۱۱]

اضافه برآن، تشریح و توضیح صحیح و علمی خاستگاه یک صفت غریزی و نحوه تشکیل و اثرات دو جانبه آن در بعد فیزیکی و بعد اخلاقی و روانی، از جمله کشفیاتی می باشد که بر اساس آموزش های استاد الهی برای اولین بار در جهان موفق به ارائه آن شدیم. [سند ۱۲]



گذشته از همه آنچه گفته شد، اعجاز افکار استاد را می توان در ارائه  اطلاعاتی در مورد نحوه سیرکمال روحی، از جماد به گیاه، از گیاه به حیوان و از حیوان به مرحله بشری یافت که در واقع ایجاد یک پارادایم نوین در این زمینه می باشد، زیرا عمده آنچه ما از این مسئله می دانستیم مربوط به جهانبینی هندو و مقوله تناسخ می باشد. این پارادایم جدید با اشاره به اشکالات تناسخ، به ما روش صحیح و واقعی سیرکمال در بعد کوانتمی را به طریق سیرصعودی می آموزد.

 

در هر حال من عمیقن بر این باور هستم که دامنه آموزش های منحصربفرد استاد الهی در زمینه های علمی، فلسفی، اجتماعی و عرفانی، چنان وسیع است که هرگز کسی قادر نخواهد بود بطور همزمان، برای مثال در یک کتاب، همه آن گستره را مورد بررسی قرار دهد. این مختصری که در این مقاله آورده شد، تنها یک اشاره کوچک به دو یا سه مورد از آن مجهولاتی بود که بوسیله ایشان حل شده و به آن پاسخی علمی و منطقی داده شده است و بعنوان پارادایمهای جدید و مسلط، طبق مرحله بندی توماس کون، بزودی با آشنائی روز افزون مراکز آکادمیک جهان با آن، به مرحله انقلاب خواهد رسید.

ما در پژوهشکده اندیشه آنلاین آلمان معتقدیم، هر فرد طالب حقیقت و هر محقق و پژوهشگر علم، فلسفه و عرفان که دچار آفت فرقه گرائی نباشد، موظف است در بیوگرافی، دستاوردها و آثار استاد الهی، یک تحقیق عمیق و دامنه دار را به انجام برساند. تنها در اینصورت است که لقب پژوهشگر، برازنده او خواهد بود. زیرا تنها بدین طریق است که می توان به این حقیقت مهم پی برد که جهانبینی استاد الهی، کامل ترین و آخرین جهانبینی در این تمدن خواهد بود که قادر است علم، فلسفه و عرفان را یکپارچه کند.

 

بزرگ آشنائی که ره زد میان زمان     عجب زنده کرد او خرد درجهان

 

ضمن تبریک یازدهم سپتامبر«روز استاد الهی» و سالروز تولد ایشان به دانشجویان ایشان وهمینطور به همه انسانهای ساکن این سیاره آبی رنگ، از حوصله شما در مطالعه این مقاله قدرانی می کنم.

 


  تحقیق و پژوهش: فرامرز تابش

کد مقاله در آرشیو پژوهشکده اندیشه آنلاین آلمان:

Huühc jtövhj hsjhn hgid nv hdühn #hvhnhdlihd ündn

  


زیرنویسها

ر[1] متافیزیک از دیدگاه پژوهشکده اندیشه آنلاین آلمان، به همه علوم حقیقی ازلی اطلاق می شود که در قالب دانش اولیه، برای ایجاد جهان هستی، از طرف مبدا اصلی خلقت به ماهیت انتقال یافت، ولی هنوز علوم آکادمیک از آن بی خبر است.س

[2] Thomas Samuel Kuhn  1922  - 1996 

 [3] The Structure of Scientific Revolutions

 [4] این دو کتاب و همینطور کتابهای دیگری که من در همین ارتباط نوشته ام هنوز بچاپ نرسیده اند. یکی از دلایل آن این است که مطالبی در آنجا مطرح شده، مورد بحث قرار گرفته اند که هنوز مایل نیستم در دسترس همگان قرار گیرند.

[5]Ulric Richard Gustav Neisser  1928 - 2012    .یک روانشناس مطرح آمریکایی و عضو هیئت مشاوره علمی بنیاد سندرم حافظه کاذب بود  

i[6]Transponder

[7] Ethnology

[8] Anthropology


اسناد


    [سند 1] مقالات سال 2021 ، 2020 ، 2019 -2018B ، 2018A  به همین مناسبت.

    [سند ۲] گزارش استاد الهی از نحوه خلقت و تفاسیر مربوطه: بخش اول و بخش دوم.

    [سند ۳] به غیر از مقالات علوم تلفیقی به فارسی و پنج زبان دیگر، امر لزوم تلفیق علوم آکادمیک با تعالیم استاد الهی بطور مشخص در مقالاتی به زبانهای انگلیسی، آلمانی، فرانسوی، اسپانیائی و عربی نیز تشریح شده است .

    [سند ۴] همه مقالات بخش علوم تلفیقی: مبحث دوم: آفرینش، ایجاد موجودات سیاره زمین - ارائه بیولوژی نوین.

    [سند ۵] مقاله خودیت حقیقی در بخش علوم تلفیقی سایت پژوهشکده اندیشه آنلاین آلمان.

    [سند ۶] مقاله «روح بشری» در بخش علوم تلفیقی.

..س[سند ۷] مقالات انسان - کارما  برزخ

.س[سند ۸] گزارش استاد الهی از نحوه ایجاد خلقت، به ویژه بخش دوم گزارش – تفسیر پاراگراف دهم و یازدهم

.س[سند ۹] بخش علوم تلفیقی، مقاله روان- قسمت اول و قسمت دوم

    [سند ۱۰] در سال ۲۰۱۰ میلادی، هالیوود فیلمی ساخت با نام  SHUTTER ISLAND.  در این فیلم بدرستی آزمایشاتی به تصویر کشیده می شوند که بر روی افرادی با اتیکت «بیمار روانی» به انجام می رسند و نهایتن موجب فرو ریختن شخصیت  فرد می شوند، بدون آنکه روانشناسان و روانپزشکان                       دست اندرکار این پروژه، قدمی به شناخت خود نسبت به شخصیت انسان و روان نزدیکتر شوند.

یک نمونه دیگر:

 "مطالعه هیولا" یک آزمایش لکنت زبان با ۲۲ کودک یتیم در داونپورت، آیووا در سال ۱۹۳۹ بود که توسط وندل جانسون در دانشگاه آیووا انجام شد. جانسون یکی از شاگردانش به نام مری تودور را برای انجام آزمایش انتخاب کرد و بر تحقیقات او نظارت داشت. پس از قرار گرفتن کودکان در دو گروه کنترل و آزمایش، تودور به نیمی از کودکان گفتار درمانی مثبت داد  و نیمی دیگر گفتار درمانی منفی . کودکان به دلیل هرگونه نقص زبانی تحقیر می شدند و به آنها گفته می شد که لکنت دارند. بسیاری از کودکان یتیم با زبان عادی که در این آزمایش، درمان منفی دریافت کردند، در طول زندگی خود از اثرات روانی منفی رنج بردند و برخی مشکلات زبانی داشتند. این آزمایش توسط برخی از همکاران جانسون "مطالعه هیولا" نامگذاری شده است، آنها از اینکه چنین آزمایش هایی را  روی کودکان یتیم برای اثبات یک نظریه (همراه با شکنجه و آزار کودکان) به انجام رسانده بودند، وحشت زده شدند. این آزمایش به دلیل ترس از شهرت جانسون در پی آزمایش های مشابه انجام شده توسط نازی ها در طول جنگ جهانی دوم خدشه دار شد. دانشگاه آیووا در سال ۲۰۰۱ علناً برای آزمایش "مطالعه هیولا" عذرخواهی کرد.

منبع:

 https://www.mydailyselfmotivation.com/articles/humans/top-10-unethical-psychological-experiments.html

 

   [سند ۱۱] اجزای تشکیل دهنده یک خودیت واقعی.

   [سند ۱۲] مبحث کوانتومگنتیک ها، مقاله "ظهور صفات و کاراکترهای غریزی" در بخش «علوم تلفیقی» .


 

                فایل صوتی برای نابینایان

فایل صوتی-تصویری در یوتیوب