تاریخ انتشار این مقاله: بیست و چهارم آگست ۲۰۲۳ میلادی
دوستان عزیز! این مقاله بخشی از کتاب «زیست شناسی بعد دوم» می باشد که در پاتنت آمت[1] آلمان و کتابخانه ملی فرانکفورت به ثبت رسیده است.
از اینرو استفاده از آن، تنها با ذکر منبع آزاد است.
مقدمه
طبق آنچه به مرور زمان در پژوهشکده اندیشه آنلاین آلمان به یک سنت تبدیل شده است، همه ساله در چنین زمانی، در ماه اگست[2] مقاله ای را به زبان فارسی و گاهن به زبان آلمانی نیز، به مناسبت بزرگداشت سالروز تولد استاد نورعلی الهی (۱۸۹۵تا ۱۹۷۴میلادی) تهیه نموده در ماه سپتامبر بصورت متن نوشتاری در سایت و وبلاگ های مربوطه، در قالب مقاله صوتی در ساندکلاد، و به شکل ویدئوکلیپ در یوتیوب انتشار داده ایم.
برای امسال که یکصد و بیست و هشتمین سالروز تولد ایشان است، پیش نویس چند مقاله را آماده نمودم، ولی هر بار پس از اتمام کار به نظر آمد ممکن است آن متن به نوعی تکرار مکررات باشد، از اینرو با هدفی خاص تصمیم گرفتم مطلبی را از کتاب «زیست شناسی بعد دوم» که سالها پیش به عنوان یک کتاب ریفرنس نوشته ام ارائه دهم. مقاله حاضر در واقع یک بخش کوچک از مبحثی نسبتن وسیع از آن کتاب است که تا حدودی تخصصی محسوب می شود و ممکن است برای عموم کاملن قابل درک نباشد. اما هدف من از انتخاب این مبحث برای مراسم امسال آن است که ادعای ما مبنی بر اینکه جهان بینی استاد الهی یا همان جهان بینی سیرکمال، کامل، بی نقص و نتیجتن آخرین جهان بینی در تمدن حاضر می باشد، تا حدودی مدلل شده، معنا پیدا کند. زیرا:
" در هر تمدن، زمانی می توان مجموعه ای از تفکرات را یک جهان بینی نهائی در نظر گرفت که کامل و بی نقص باشد. این بدان معناست که آن جهان بینی قادر باشد در همه زمینه های فکری، مانند فلسفه، علوم اجتماعی، علوم پزشکی از جمله روانشناسی، الهیات و دیگر حوزه ها، طرحی منطقی، راهگشا و قابل قبول را ارائه دهد.
یک جهان بینی کامل در هر تمدن، در آستانه ایجاد نظمی نوین و در زمانی ایجاد می شود که علوم آکادمیک به بن بست رسیده باشند."
در این مقاله به دو نمونه از اختلالات ژنتیک اشاره می شود و با بررسی یکی از آن دو، دلیل ایجاد آن و همینطور مکانیسم ایجاد آن از دیدگاه ما مورد بررسی قرار می گیرد. در این ارتباط نباید فراموش کرد که علم پزشکی در حال حاضر برای نحوه ایجاد چنین بیماری هایی توضیحی را ارائه نداده است و به این امر اذعان دارد که دلیل ایجاد آن برای پزشکی کنونی معلوم نیست.
در انتها از موضوعات آنالیز شده در این مقاله و دو نقطه نظر استاد الهی استفاده نموده، برای اولین بار تئوری ایجاد اولین انسان بر روی زمین را ارائه می دهیم.
بستری مناسب برای تغییرات
من کاملن از این امر مطلع هستم که برخی از متخصصین ژنتیک و یا رشته های مختلف پزشکی ممکن است توضیحات ما را به رسمیت نشناسند. با این حال به علت انسجام منطقی و علمی، بدون گوشه های تاریک در آنچه ما ارائه داده ایم، آنها قادر به رد آن و یا حتی مدلل نمودن نظرخود نیز نمی باشند و در نهایت خواهند گفت این امر هنوز در مراکز آکادمیک مورد بررسی قرار نگرفته است. در جواب، ما خواهیم گفت، عمده آنچه در زمینه های علمی در حال تدریس در دانشگاه ها می باشند، تئوری هایی هستند که هنوز به مرحله اثبات نیز نرسیده اند. برای نمونه، همه آنچه داروین ارائه داده است را می توان در زمره همین مسائل قرار داد و ما آنرا در مقالات دیگر تشریح نموده ایم [سند اول].
همانطور که در قسمت سوم مقاله «روان شناسی نوزادان» تحت عنوان «دومینانس چهارم» توضیح داده ام، ایجاد تغییرات دومینانسی در روح است که ترجمه آن در مغز، بشکل ترشحات گوناگون هورمونی، از جمله هورمونهای محرکی ظهور می کند که باعث ایجاد هورمونهای دیگری چون تستوسترون میشود که در روند باروری سلولهای جنسی نقش بازی میکنند. بطورکلی می توان گفت:
" ایجاد اسپرمها و تخمکها، تبلور تجمع پتانسیل های کمال یافته حیوانی، اثرات خونی مربوط به خودیت میزبان مرد یا زن تا زمان ایجاد یک تخمک و یا یک اسپرم کامل و اثرات ژنتیکی سه نسل پیش پدری و مادری و اثرات محیطی، طی چند دومینانس روحی میباشد. "
سیستم کارما
همه آنچه از یک انسان، چه از نظر فیزیکی و چه در بعد کوانتمی، مانند تفکرات و نیات تراوش می کند، در قالب کدهای مختلف مغناطیسی مثبت و منفی[3] در یک دیتا بیس[4] به نام
«سیستم کارما» ثبت می شود. این سیستم در درون خودیت حقیقی [سند دوم] هر انسان، درست در پُرت خروجی [سند سوم] که محل اتصال بند کوانتمی اتصال[سند چهارم] با خودیت است، قرار دارد. از اینرو هر دستوری که از طرف خودیت حقیقی به بند اتصال خودیت با کورتکس مغز ارسال می شود، باید لزومن از درون سیستم کارما که یک میدان مغناطیسی بسیار قوی و دارای اطلاعات متفاوت به شکل کدهای مغناطیسی یاد شده می باشد، عبور کند. این میدان مغناطیسی می تواند بر روی دستورات آماده شده توسط خودیت که در واقع نوعی ارتعاش می باشند، تأثیر بگذارد و آنها را بر حسب کدهای خود تغییر دهد.
خودیت و ترنس لوکیشن کروموزومی[5]
در تحقیقات بر روی کروموزومها مشخص گردیده است بسیاری از بیماریها، مربوط به اختلالات کروموزومی می باشند. محققان در دامنه تحقیقات خود به کروموزمهایی برخورد نموده اند که در شکل ظاهری آنها نقص هایی به چشم می خورد. بکار بردن کلمه ترنس لوکیشن[6] ، به مفهوم جابجائی مکان در مورد این نقیصه ها، کاملن مفهوم صحیحی میباشد. در این موارد بخشی از یک کروموزوم، جابجا و یا مفقود شده است. در یکی از انواع شناخته شده ترنس لوکیشنهای کروموزومی که به فیلادلفیا کروموزوم[7] موسوم است، قسمت اصلی بازوی بلند کروموزوم ۹ بر روی کروموزوم ۲۲ انتقال یافته و نتیجتن ژن Bcr بر روی کروموزوم ۲۲ با ژن Abl از کروموزوم ۹ جوش خورده و پروتئین Abl-Bcr را بوجود آورده است. به اعتقاد بسیاری از دانشمندان علوم ژنتیک و علوم پزشکی، این ترنس لوکیشن کروموزومی، علت برخی بیماریها مانند تغییرات در گلبولهای سفید و یا ایجاد تومورهای بدخیم می باشد.
در ارتباط با دو تصویر فوق باید به نکات زیر توجه داشت:
اول آنکه:
این پتانسیل بشری است که مسئول کنترل بدن فیزیکی می باشد و نه پتانسیل ملکوتی.
دوم آنکه:
روح یا پتانسیل بشری همیشه دستوراتی صادر میکند که با الگوهای نقشه و طرح اولیه خلقتی در تطابق کامل باشد. از اینرو هرگز دستور ناصحیحی که باعث چنین نواقصی شود صادر نمی کند.
سوم آنکه:
تغییرات در دستورات صادره از روح بشری در برخورد و مطابق با کدهای مغناطیسی ذخیره شده در سیستم کارما که درون خودیت واقعی فعال است بوجود می آیند و باعث انواع بیماری از جمله ترنس لوکیشنی مانند آنچه فوقن ارائه شد میشوند.
تا اینجا علم توانسته با احتساب احتمالات، علت بوجود آمدن یک بیماری را شناسائی کند، اما همواره از دادن پاسخ به این سئوال که، به چه دلیل یک کروموزوم در برخی افراد دستخوش ترنس لوکیشن میشود و در برخی خیر، و همینطور تشریح سازوکار این پروسه عاجز مانده است. حقیقت آن است که کلید بازگشائی رمز، در زیست شناسی بعد دوم نهفته است.
هر فرد با عملکرد و تفکرات خود و با اثراتی که بر محیط می گذارد، باعث ایجاد یک سرنوشت خود ساخته یا یک
جهان موازی بالقوه
میشود. در صورتی که آن فرد در زمانی خاص در زندگی جدید، طرز فکر و عملکرد
خود را اصلاح نکند، به علت رزونانس(تشدید) شدن کدهای مغناطیسی منفی درون
سیستم کارما، به سمت یکی از این جهانهای سرنوشتی که فعلن فقط در محدوده
امکان وجود دارد، سوق پیدا خواهد کرد. برای مثال کارمای یک شخص ایجاب میکند
دچار فلج پا شود. این فرد در آخرین زندگی خود از فرجه ای که به او داده و
موقتن پرونده اش را بایگانی کرده اند[سند پنجم] استفاده نکرده به رفتار خود
در همان جهت سابق کمابیش ادامه داده است، از اینرو سیستم علت و
معلول(کارما) برای سقوط وی به آن سرنوشت، با ایجاد رزونانس در کد مربوطه
(فلج پا) مجددن فعال شده است.
در این وضعیت در واقع دستورات صادره از پتانسیل یا روح بشری که بر اثر برخورد با میدان مغناطیسی سیستم کارما، حامل اطلاعات جدیدی می باشند، در مرحله ای مانند کراسینگ اورو[8] یا در مراحل دیگر از طریق شیاسما[9] نمودن ناصحیح کروماتیدها[10]، انواع ترنس لوکیشنهای کروموزومی را موجب می شود.
همانطور که گفته شد، باید درنظر داشت که سیستم کارما را میتوان مجموعه ای از کدهای مثبت و یا منفی متفاوتی در نظر گرفت که در هنگام تبادل اطلاعات، در مراحل مختلف دومینانس روحی مربوطه اثر میگذارد. این اثر در سطح ماده در مرحله ای مانند کراسینگ اور، سیگنالهای ارسالی از روح برای ایجاد کروموزومهای هاپلوئید[سند ششم]، سلولهای جنسی را مخدوش نموده، باعث ایجاد انواع ترنس لوکیشنها می شود. اختلالی که کدهای سیستم کارما در سیگنالهای روحی ایجاد می نمایند، قانونمند بوده با اعمال آن شخص، دارای هماهنگی می باشند. در این رابطه نباید فراموش کرد که:
" برای یک خودیت، جبران کمبودها و کژرویهای زندگیهای گذشته، یک اولویت محسوب می شود و روح با طیب خاطر به آن تن در میدهد تا با پرداخت اشتباهات زندگیهای خود، قدرت یافته، سریعتر به سمت مبدأ خلقت پیش رود."
جمع بندی
نباید فراموش کرد، تغییراتی که بر روی سیگنالهای ارسالی از خودیت، در داخل محوطه سیستم کارما به انجام می رسد، مطابق است با میدان های مغناطیسی بزرگتر که از مجموع چندین کد مغناطیسی کوچکتر در سیستم کارما ایجاد شده است(رزونانس). پروسه رزونانس در سیستم کارما می تواند به اشکال مختلف، هر نوع ارتعاش روحی که هر کدام یک دستور برای مغز می باشد را تغییر دهد.
یکی دیگر از انواع نادر چنین تغییراتی درسیگنالها، باعث ایجاد اختلال در پروتئین دیستروپین[11] می شود و محصول این نقیصه، دیستروفی عضلانی[12] می باشد که بطور خلاصه و با زبانی غیر تخصصی، به مرور باعث ضعف و تجزیه عضلات و دیگر بافتها و ارگانها شده و در نهایت به مرگ می انجامد.
در این رابطه، اتفاقی که می افتد آن است که دستوراتی که برای ترنس کریپشن[13] ژن دیستروپین از روح بشری[سند هفتم] برای کورتکس مغز ارسال می شود، در درون سیستم کارما با برخورد با کدهای مغناطیسی یاد شده[14]، تغییر حالت می دهد و بجای دستورات اصلی و طبیعی، دستورات تغییر حالت یافته در قالب ارتعاشات پی در پی به سطح کورتکس مغز رسیده، پس از ترجمه مرحله به مرحله الکترونی آن امواج، به محل ایجاد
ترنس کریپشن ژن دی ام دی رسیده و نتیجتن باعث می شود این پروسه بدرستی به انجام نرسد.س
طبق یافته های نسبتن جدید پزشکی(در سال 1987)، این پروتئین که بزرگ ترین پروتئین شناخته شده می باشد، توسط ژن دی ام دی (DMD) بر روی کروموزوم ایکس[15] کدگذاری شده است. ترنس کریپشن صحیح این پروتئین، نزدیک به شانزده ساعت بطول می انجامد. دیستروفی عضلانی تنها یکی از بیماری های کشنده ای می باشد که در اثر اختلال در پروسه ترنس کریپشن این ژن ایجاد می شود. در علم پزشکی، بیماری های دیگری را نیز به همین موضوع نسبت می دهند. [سند هشتم]
ترنس لوکیشن و ایجاد اولین نژادهای انسانی
حال که تا حدودی با مفهوم کلی ترنس لوکیشن کروموزومی، موتاسیون ژنتیک[16] و تغییراتی که در پی آن در ایجاد یک ژن می تواند بوجود بیاید آشنا شدیم، زمان آن فرا رسیده است که تئوری ایجاد اولین جفت های انسان از هر نژاد را کمی عمیق تر از آنچه در مقاله «زمان صفر» توضیح داده ام، آنالیز نماییم. اما قبل از آن لازم است دو گفتار از استاد الهی در همین رابطه را مورد تدقیق قرار دهیم.
" .... صرفنظر از اختلاط نژادی، اختلاف نژادهای اصیل، جنساً از اول بوده است . " (استاد الهی- گفتار ۱۰۴۱-آثار ۱)
" .... پس هستۀ مرکزی خلقت آدمیزاد در خلقت اولیۀ کرۀ زمین گذاشته شده بود، منتهی اول جان و بنی جان به وجود آمدند، دوران مقرری خود را به پایان رساندند و وقتی آنها از روی کرۀ زمین برچیده شدند، آدمیزاد به وجود آمد؛ تا این هم کی دوران مقرریش را تمام کند. وقتی موجوداتی ایجاد شدند، زاد و ولد میکنند. چندین میلیون سال مقرریشان است، بعد از بین میروند و موجودات دیگر به وجود میآیند .
....
اصولن تمام موجودات در حال تحرک وتکاملند. انسان از لحاظ جسمی هم تکامل مییابد، چنانکه سلسله اعصاب آدمیزادهای فعلی و آینده تکامل یافته تراز گذشتگان است . ولی تمام اینها تحت یک مقررات خاص تعیین شده انجام میگیرد، نه بصورت هرج و مرج." [سند نهم] ( استاد الهی- گفتار ۱۰۲۴ – آثار ۱)
دو نکته مهم دیگر در فهم تئوری ما
نکته اول: در ردیف دی ان ای [17] انسان، تعدادی ژنهای از کار افتاده وجود دارد که در آلمانی پسویدوگن[18] و در انگلیسی سیدوجینز[19] نامیده می شوند. این ژنها در واقع بخشهایی از دی ان ای می باشند که در اثر تکامل، جهش یافته و هم اکنون غیرفعال هستند و قابل ترنس کریپشن شدن نمی باشند.[سند دهم]
نکته دوم: در بخش علوم تلفیقی، مبحث فیزیک نوین ذرات، در تئوری «ماهیت- الکترون»[20] و تئوری های دیگری که در کتاب «زیست شناسی بعد دوم» ارائه داده ام که هنوز انتشار نیافته اند، بر این امر مهم تأکید شده است که اگر الکترون از پهنه جهان هستی محو شود، کل جهان هستی، یعنی همه مالتی ورس ها[21] و در نتیجه همه یونیورس ها[22] در هم فرو خواهند ریخت و نابود خواهند شد. امر مهم دیگری که در آن تئوری ها مورد بحث قرار گرفته است آن است که یک الکترون، بازتاب هولوگرافیک «ماهیت» است. از این رو دارای قدرت و دانش مافوق تصور ما انسانها می باشد. ضمن آنکه نقشه و طرح اولیه خلقت نیز در درون یک الکترون ذخیره است. آخرین قسمت پازل برای بررسی مطلب، حضور همه جا گستر الکترون [سند یازدهم] در جهان هستی و به تبع آن در هسته اصلی سیاره زمین، می باشد.
" یک الکترون در هر لحظه، مطابق با کاری که در حال انجام دادن آن است، برای مثال ترجمه مرحله به مرحله سیگنالهای ارسالی از طرف خودیت برای کورتکس مغز و تغییرات آن ارتعاشات، می داند که چه باید انجام دهد. زیرا طرح و نقشه اولیه خلقت را در اختیار دارد. "
یک نمونه از نحوه تفکر و عملکرد الکترون (الکتروپوزیترون) از مقاله « زمان صفر »س
تئوری ایجاد اولین جفت ها از نوع انسان
با در نظر گرفتن دو گفتار یاد شده از استاد الهی، ژنهای غیر فعال و تشریح مختصر تئوری «ماهیت- الکترون»، حال می توانیم یک تئوری ساده را در تشریح ایجاد اولین انسان بر روی زمین ارائه دهیم.
" بعد از بسر آمدن دوران جان و بنی جان، در پی آخرین نزدیکی جنسی آخرین چهار جفت از این موجودات هوشمند و در هنگام لقاح در وضعیتی شبیه به آنچه در ترنس لوکیشن های کروموزومی توضیح داده شد، بر اثر جهشی که عامل آن الکترونهای حامل دستورات ترنس کریپشن [23] بوده اند، برخی از ژنها غیر فعال شده و برخی در مرحله شیاسما و کراسینگ اور، به شکل کنونی آندرآمده و باعث ایجاد چهار نژاد جدید از گونه جدید موجود هوشمند و مستقل از نوع قبل، یعنی انسان شده است."
فراموش نشود که در اینجا بحث بر سر ایجاد اولین نژاد های انسانی از نظر فیزیولوژیک می باشد. زیرا خلقت پتانسیل یا روح ملکوتی انسان که سیرکمال با اوست، مستقیمن از مبدأ اصلی خلقت است و ارتباطی با تغییر و تحولات ژنتیکی که به بدن انسان مربوط است ندارد. این بدان معناست که:
" تفاوت فیزیولوژیک انسان با بنی جان را همان موتاسیون یا جهش ژنتیک، و متمایز بودن این دو نوع مخلوق از یکدیگر را روح ملکوتی نوع انسان، به عنوان یک خلقت جدید، تعیین نموده است."
در غیر اینصورت نوع انسان، نهایتن مانند سه مخلوق دیگری می شد که از جان و بنی جان باقی مانده اند. [24]
با پذیرفتن این تئوری، برای اولین بار راز ژن های غیر فعال و دلیل جهش های ژنتیک و سازوکار ایجاد اولین انسان بر روی زمین روشن می شود.
بر اساس تئوری ارائه شده فوق می توان نحوه ایجاد اولین موجود از هر نوع را توضیح داد.
این امر در کتاب «زیست شناسی بعد دوم» دقیق تر و عمیق تر مورد بررسی قرار گرفته است. در این مقاله به همین مقدار اکتفا می شود.
با آنکه آنچه ارائه شد یک تئوری می باشد، با این حال با یک تئوری بسیار مستحکم روبرو هستیم که از نظر علمی کاملن صحیح و امکان پذیر است و با منطق و آموزش های استاد الهی نیز منطبق است.
در هر حال از نظر فلسفی:
" تئوری الف بسیار معتبرتر از تئوری ب می باشد که اصولن وجود خارجی ندارد. "
با تبریک سالروز تولد استاد الهی به دانشجویان و دوستداران ایشان و سپاس و قدردانی از مطالعه این مقاله
شناسنامه مقاله:
تحقیق و پژوهش: فرامرز تابش
کد مقاله در آرشیو پژوهشکده اندیشه آنلاین آلمان: jvks g,ödak öv,l,c,ld hc ndnähid k,dk
با استفاده از آثار استاد نورعلی الهی (۱۸۹۵تا ۱۹۷۴میلادی)
اسناد
سند اول [ در مقاله «آنالیز یک اشتباه علمی» به این امر بیشتر پرداخته شده است]
سند دوم [لینک مقاله خودیت]
سند سوم [رجوع شود به مقاله «خودیت واقعی»، قسمت توضیح پرت های مختلف ]
سند چهارم [زیست شناسی بعد دوم- بند اتصال کوانتمی (andishe.online)]
سند پنجم [به مفهوم آنکه موقتن از فعال شدن کدهای منفی درون سیستم کارما، ممانعت بوجود می آید. این مسئله را استاد الهی در آثار خود توضیح داده اند.]
سند ششم [ سلول های هاپلوئیدی سلول های هستند که فقط دارای یک مجموعه کروموزوم ساده هستند. مانند سلول های اسپرم و تخمک. منبع:Flexikon DocCheck]
سند هفتم [ رجوع شود به مقالات مربوط به «روح بشری» در بخش «علوم تلفیقی» سایت پژوهشکده اندیشه آنلاین آلمان]
سند هشتم [DMD - Dystrophin - Homo sapiens (Human) | UniProtKB | UniProt]
سند نهم [رجوع شود به تفاسیر پیش گوئی های استاد الهی در مورد وضعیت آینده جهان. اپیزود 14]
سند دهم [ توضیح سیدوجینز از سایت Altmeyers Enzyklopädie ]
سند یازدهم[مقاله فیزیک نوین ذرات- قسمت ششم در لینک آفرینش از دیدگاه استاد الهی- مبحث اول- قسمت ششم (andishe.online)]
زیرنویس ها
[Patentamt- DPMA ]1
[August]2
3[از دید ما انسانها]
[Database]4
[Chromosomal translocation]5
[translocation]6
[Philadelphia-Chromosom]7
[Crossing-over]8
[Chiasma] 9
10[بیس اصلی کروموزوم ها که به شکل یک ساختار دو واحدی که بطور ضربدر در سنترومر یکدیگر را تلاقی می کنند ظهور می یابد. ]
[Dystrophin]11
[Muscular dystrophy]12
13[ سنتز ار ان ای بوسیله رونویسی از سکانس های دی ان ای]
14[هر عمل و یا فکر و نیت تولید یک میدان مغناطیسی می کند که در داخل سیستم کارما به شکلی خاص کدگذاری می شود]
[ X chromosome]15
16[جهش ژنتیکی که می توان باعث تغییراتی در ژنها بشود.]
[DNA]17
[Pseudogen]18
[Pseudogene]19
20[خود این تئوری را هنوز از کتاب «زیست شناسی بعد دوم» به سایت انتقال نداده ام، اما اهمیت الکترون در تشکیل جهان هستی و حضور همه جا گستر او را دقیقن توضیح داده ام]
21[Multiverse مترادف با طبقات جهان هستی]
22[universe مترادف با کائنات به مفهوم مجموعه ای از میلیاردها کهکشان]
23[زیرا نقشه و طرح اولیه خلقت نزد الکتروم موجود است از اینرو در آن زمان این الکترون می دانسته است که برای ایجاد بدن فیزیکی جدید، به چه شکل باید امواج جدیدی را تولین کند.]
24[استاد در گفتارهای دیگر به سه نوع مخلوقی که هم اکنون و جود دارند ولی برای نوع انسان قابل روئیت نیستند اشاره نموده اند که از نوع بنی جان ایجاد شده اند.]
این مقاله در یوتیوب
این مقاله درساندکلاد