05.06.2019
این سئوال از طرف دوستان آتئیست مستقیمن به سایت ما ارسال شده است
سوال پنجم از شماره بیست و چهارم
میگویند خشم خدا، یعنی چه، آیا میشود خدایی که بقول خودش در تمامی ادیان از سرشت و آینده همه خبر دارد خشمگین هم بشود پس چگونه ادعا میکنید که قادر مطلق بر همه چیزی است؟
جواب
در طول تاریخ بشریت، هرکس از ذهن و بر طبق درک و فهم خود، تعریفی از خدا ارائه داده است که بعضن با اصول اولیه دین خود نیز همخوانی نداشته است. یکی از این تعاریف همانست که شما بدان اشاره نموده اید، یعنی «خشم خدا». این کلمه در دوران قدیم در واقع برای ترساندن عموم مردم از ارتکاب به جرایم و آزار و اذیت دیگران ابراز می شده است. اما این مقوله به مرور زمان به ابزاری برای سرکیسه کردن مردم و حکومت بر آنها تبدیل شد . کار تا بدانجا پیش رفت که حتی احادیث و داستانهای مذهبی دروغین زیادی را از قول بزرگان دین، ساخته به خورد عامه مردم دادند.س
گذشته از این، می توان مسئله خشم خدا را از زاویه ای دیگر نیز مورد بررسی قرار داد و آن اینکه، همانطور که هر فرد از ابنای بشر آزاد است هرکاری را بخواهد، انجام دهد، سیستم ذخیره اطلاعات یا همان سیستم کارما نیز آزاد است به هر عملی که معرف خشونت بر علیه دیگران باشد، پاسخی خشونت آمیز بدهد. به عبارت ساده تر، اگر شخصی سر کسی را بشکند، بالاخره، در همین زندگی و یا در زندگی های بعدی، کسی پیدا خواهد شد که سر او را بشکند. این وضعیت را عده ای «خشم خدا» تفسیر نموده اند که یا از ناآگاهی آنها به نسبت به اصل قضیه ناشی می شده است و یا اگر هم به اصل مطلب واقف بوده اند، با تصور اینکه، عموم مردم، قادر به درک آن نمی باشند، از توضیح این مطلب سرباز زده، به سادگی روند عمل و عکس العمل را «خشم خدا» تعبیر نموده اند.س
در انتها، می توان همان گفته شما را به عنوان واقعیت مطلب پذیرفت:س
موجودی که قادر مطلق است، خشمگین نمی شود."س"
با آرزوی موفقیت
ف. تابش
25.08.2019
سوال متفرقه
با درود فراوان خدمت آقای........... و با تشکر از..........س
سوال
اضطراب و دلشوره و نگرانی از دیدگاه دانشگاه سیرکمال استاد الهی به چه علت ایجاد می شوند و ریشه آنها در کجا می باشد؟س
جواب
مقدمتن باید دانست که هر کدام از کلمات مورد استفاده شما، دارای بار مفهومی خاصی می باشند. برای مثال نگرانی، نوع ساده و متعارف حالتی است که ناشی از ترسی خفیف است از اینکه خواسته شما نتیجه مطلوب را نداشته باشد. این حالت، کاملن طبیعی می باشد و در محدوده بیماری روانی قرار نمی گیرد، گرچه این حالت نشان دهنده وضعیت یک مقطع زمانی ویژه گذرا در روان است. در مورد نگرانی، در اکثر اوقات دلیل آن برای شخص روشن است.س
دلشوره و اضطراب، گرچه دو مفهوم نسبتن متفاوت می باشند، اما فعلن می توان هر دو را در یک مجموعه مورد بررسی قرار داد . اگر منشآ دلشوره در اختلالات مغزی نباشد و ضمنن مزمن نیز باشد، یک بیماری روانی محسوب می شود و می توان برای آن، از دیدگاه دانشگاه سیرکمال، دو دلیل عنوان نمود. اول آنکه ممکن است نیروهایی منفی، مانند پارازیتهای انرژیایی تیره، بر منطقه روان تاثیرات منفی گذاشته باشند که من آن را «القای منفی» نام داده ام و دوم آنکه برخی اوقات، برخی داده های بانک اطلاعاتی خودیت واقعی، از سد میان روح و روان، به درون منطقه روان نشت می کنند و اثراتی را در روان ایجاد می کنند. این بدان مفهوم است که چون همه اطلاعات، بطور کامل و شفاف ، قادر به عبور از این سد نمی باشند، فقط بخشی از حقیقت آن داده های درون بانک اطلاعاتی به روان می رسند. آن هم بطور مخدوش. برای مثال روح می داند که در زندگی های گذشته، چندان پیشرفتی در زمینه سیرکمال نداشته است و ضمنن زمان زیادی برای جبران در اختیار ندارد. نشت این اطلاعات بصورت مخدوش به منطقه روان، حالت خاصی را ایجاد می کند که بر روی اطلاعاتی که از طریق بند اتصال خودیت به کورتکس مغز ارسال می شوند تاثیر منفی می گذارد و باعث ایجاد یک یا چند پروتئین غیرضروری در قلب می شود که احساس دلشوره را ایجاد می کنند.س
برای کسب اطلاعات کامل تر در این ارتباط به مقاله روانشناسی اضطراب، دلشوره و دلهره و یا فوبیا از دیدگاهی جدید در بخش روانشناسی این سایت مراجعه نمایید. س
با آرزوی موفقیت
فرامرز تابش
22.08.2019
سوال متفرقه
باسلام. از دیدگاه شما (دانشگاه سیر کمال) چه عواملی موجب نازل شدن بلا یا نعمتی بر یک خانواده، قوم، شهر یا کشوری می شود؟
جواب
این امر را می توان از سه دیدگاه مورد بررسی قرار داد:س
اول آنکه، بطورکلی سیاره زمین انتهای جایی است که آنرا اصطلاحن جهنم می گویند. بنابراین بلا و مصیبت و سختی، تار و پود چنین محیطی را تشکیل می دهد. اما این امر شدت و ضعف دارد. این بدان مفهوم است که در برخی کشورها این امر شدیدتر است و در برخی کشورها ضعیف تر.س
دوم آنکه گاهی اوقات قرار است مردم یک کشور را از بند خرافات و بدفهمی و بدعتها برهانند، از این جهت، افرادی را که مبلغ آن تفکرات اشتباه، سیاه و نادرست در دین هستند را به قدرت می رسانند تا با ترسیم عملی این افکار تیره، برای مثال به شکل یک دیکتاتوری مذهبی ، مردم آن کشور را از آن ایده نادرست جدا کنند. بعد از گذشت موعد مقرر، مردم آن کشور آزاد شده به پیشرفت های زیادی نائل خواهند شد.س
منظر سوم که در واقع مجموع دو دیدگاه اول و دوم است اینکه، مردم هر کشور بر اساس باورها و اعمال عمومی خود، سرنوشتی را برای خوشان رقم می زنند. برای مثال مردمان اروپا، عمومن انسانهایی هستند سخت کوش، درست کار و اهل علم و دانش و بسیار مطالعه گر. نتیجه آنکه ، قادر هستند کشورشان را به بهترین و انسانی ترین شکل اداره کنند و در این رهگذر به افرادی که از کشورهای مختلف می آیند نیز کمک نمایند. بنابراین شاهد آن هستیم که خیر و برکت و ثروت و رفاه برای همه در این جوامع رایج است. در جهت مقابل، در کشورهای بلا زده شاهد رواج انواع خرافات و بدعت ها و خشکه گرایی ها و افراط گرائی های دینی هستیم که فساد را ببار می آورد و نتیجه آن، همان چیزی است که می بینیم. اما هیچ چیز دائمی نیست و روزی فاجعه به انتها خواهد رسید و زخمها التیام خواهند یافت و در این میان ما ژرف نگرتر و باتجربه ترشده ایم.س
از همه اینها که بگذریم هر کس در هر جامعه ای، چه بلازده و چه پیشرفته، بر اساس سرنوشت شخصی خود زندگی می کند. این بدان مفهوم است که ممکن است کسی در یک کشور ثروتمند غربی، در فقر بسر ببرد و شخصی دیگر در یک کشور بلازده، در رفاه باشد.س
در هر حال، روزی همه ما از این سیاره که محل موقتی زندگی ماست به فضایی منتقل می شویم که حتی برای خطاکاران نیز بسیار خوشآیند است. اما تا زمانی که در این دنیا هستیم لازم است از خرافات دینی، افراط گرائی و تحمیل عقیده به دیگران جدن پرهیز کنیم و آنچه برای خودمان نیک می دانیم برای دیگران هم همان را بخواهیم و هرچه برای خودمان مضر می دانیم در رفع آن برای دیگران نیز کوشا باشیم و بدانیم خدا در درون ماست و خانه او قلب ماست نه جایی دیگر. در این صورت هرچه پیش آید صد در صد به نفع ماست.س
با آرزوی موفقیت
فرامرز تابش
10.08.2019
سوال متفرقه
سلام. نیروهای شیطانی یا ارواح پلید یا هرچیزی شبیه به اینها در دنیای مادی وجود دارند یا در برزخ هم هستند؟ کیفیت حضور شان در برزخ و دنیای مادی چگونه است و قدرت آنها در چه حدی هست؟ چه تسلطی برانسان ها در برزخ و دنیای مادی دارند؟
جواب
این نیروها در زمین به شکل گسترده ای وجود دارند و فعال نیز هستند. در این مورد مستندهای علمی زیادی نیز در دست می باشند. اصولن سیاره زمین و تعدادی دیگر از سیارات، همان جهنم یاد شده در کتب مقدس ادیان گوناگون می باشند و جهنم دیگری متصور نیست. بنابراین کاملن بدیهی می باشد که چنین موجوداتی در زمین در جنب و جوش و فعالیت باشند.س
در اینجا لازم به توضیح است که ارواحی که بار سنگینی بر دوش و کارنامه سیاهی دارند، تا زمانی پلید هستند که در جسم هستند، اما به محض آنکه از قید جسم جدا می شوند دیگر قدرتی ندارند که بتوانند به اَعمال شریرانه، پس از مرگ ادامه دهند. چنین ارواحی پس از مرگ به مکانهای ویژه ای برای درمان فرستاده می شوند. از اینرو، روح نمی تواند پلید باشد و این اذیت و آزاری که بوجود می آید، اغلب از نوعی خلقت است که به آن جن می گویند.س
اصولن در برزخ کسی نمی تواند به افراد دیگر صدمه بزند مگر آنکه بخواهند به عده ای، مطلب خاصی را آموزش دهند. در این صورت او را برای مدتی، یا به روح یک فرد زمینی اتصال می دهند و یا محیط ترس و وحشت را در همان برزخ برای او ایجاد می کنند تا بدین وسیله، آن روح، از ترس و وحشتی که به دیگران وارد آورده است مطلع شود و از آن درس بگیرد. س
قدرت این نیروهای سیاه، بستگی به میزان ظلمی دارد که آن فرد خطاکار انجام داده است. در غیر اینصورت برعلیه افراد عادی قادر به اِعمال هیچگونه نیرویی نیستند. در واقع سیستم خلقت اجازه لطمه دیدن بی مورد انسانها را نمی دهد.س
برای کسب اطلاع از سیستم بیولوژیک و قدرت این نیروها و همینطور رابطه آنها با انسانها و اینکه چگونه می توانند به ما صدمه وارد آورند، می توانید به مقالات زیر رجوع کنید:س
در بخش متافیزیک:س
موجودات هوشمند سیاره ما. قسمت اول. کلیک کنید.س
موجودات هوشمند سیاره ما. قسمت دوم. کلیک کنید.س
موجودات هوشمند سیاره ما. قسمت سوم. کلیک کنید.س
با آرزوی موفقیت
فرامرز تابش
01.08.2019
سوال متفرقه
باسلام. توجه به مبدا در صحبت های استاد الهی را میشه با ذکر مثال هایی توضیح دهید. با تشکر
جواب
از دیدگاه دانشگاه سیرکمال استاد الهی، عبادت و توجه به مبدا(خدا) به شکل زیر می باشد:س
توجه به مبدا از نوع اول:س
رفتن به صومعه، کلیسا، معبد، کنیسا، مسجد یا خانقاه و انجام مراسم عبادی. البته عبادت واقعی در هر کجا، با هر زبان و تحت هر شرایطی امکان پذیر است و به مراسم خاصی هم نیاز نیست. س
توجه به مبدا از نوع دوم:س
رعایت حقوق انسانها، حیوانات، گیاهان و حتی جمادات. در این راستا رعایت حقوق انسانها در اولویت است.س
توجه به مبدا از نوع سوم:س
انجام وظیفه نسبت به اجتماع. داشتن شغلی آبرومند و انجام صحیح آن. عمدتن رعایت قوانین و نفع رساندن به اجتماع و پرهیز از ضرر رساندن به اجتماع.س
توجه به مبدا از نوع چهارم:س
انجام وظیفه در زندگی روزمره. از جمله: رسیدگی به همسر و بچه ها، پدر و مادر، برادران و خواهران، اعضای فامیل، دوستان و همسایگان و.... .س
توجه به مبدا از نوع پنجم:س
در انجام هرکاری، خدا را حاضر و ناظر دانستن و بر آن اساس عمل کردن. آنچه برای خودت نیک می دانی برای دیگران هم همان را بخواه و هرچه برای خودت مضر می دانی و در دفع آن برای خودت می کوشی برای دیگران هم همینطور عمل کن.س
توجه به مبدا از نوع ششم:س
رسیدگی به جسم. اختیار همسری مناسب از نظر سن و وضعیت خانوادگی دو طرف. تغذیه مناسب. پرهیز از استعمال مواد مخدر. ورزش روزانه. مطالعه روزانه (یادگیری و آموزش علوم مختلف، هنر و غیره.)، استحمام و تمیز نگاه داشتن محل زندگی، بدن و لباس.... .س
همه موارد یاد شده فوق و مواردی از این دست که ممکن است در این ثانیه به فکر من نرسیده باشد، در عرض یکدیگر می باشند و همگی لازم الاجرا هستند.س
برای درک بهتر مطلب به مقاله ای که در همین راستا در اندیشه آنلاین آلمان انتشار داده ایم رجوع کنید. برای مطالعه این مقاله اینجا کلیک کنید.س
با آرزوی موفقیت
فرامرز تابش
26.07.2019
سوال متفرقه
با سلام وعرض ارادت
.ضمن ابراز خسته نباشید وتشکر بی نهایت جهت فعالیت اندیشه آنلاین
.............
در کتاب آثارالحق جلد دوم
گفتار 182یکی از شاگردان پرسشی را مطرح می نماید مبنی بر اینکه:س
"آیا درمقامات بعد از کمال هم ترقی هست؟"
پاسخ :مقامات پس ازسیرکمال بقدری زیاد است که ازحد واندازه خارج است .س
دیگر ترقی ندارد،یعنی هرکس به حد کمال خودش رسیده است. و .......س.س
..........
:که همین موضوع اصل زندگیهای متوالی از طریق سیرصعودی از دیدگاه استاد الهی را مطرح می نماید. اما در گفتار 98 آثارالحق جلد دوم عنوان می شود
.....
ارواحی که به کمال می رسند هرکدام دارای مرتبه و مقام خاصی هستند. آن مقام بستگی به کوشش شخص دارد. بدین ترتیب ، کوشش فقط با رسیدن به کمال تمام نمی شود.س
پرسش
س1- آیا بعد از کمال دلیلی برای کوشش وجود دارد؟
س2- این کوشش قاعدتا باید به نتایجی برسد وقتی روح تمام ظرفیتش را پر کرده (کمال) دیگر این کوشش برای چیست؟
س3- نحوه عملکرد این کوشش چگونه است و چه کیفیتی ممکن است داشته باشد؟
جواب
ببینید در این رابطه می توان به فلسفه آویخت و ده ها صفحه نوشت. اما این امر نه جوابگوی سوال شماست و نه دردی را از کسی درمان می کند. به همین دلیل سعی می کنم آنچه در عرض سالهای متمادی، تحقیق در دانشگاه سیرکمال استاد الهی در این ارتباط آموخته ام، مختصرن برای شما بازگو کنم.س
همانطور که حتمن اطلاع دارید، در مجامع آکادمیک جهان دو گروه از اساتید و پروفسورها وجود دارند. یک گروه که در اکثریت می باشند، پروفسورهایی هستند که بعد از کسب این عنوان، به امر تدریس در دانشگاه ها مشغول هستند. و اما گروه دوم که در اقلیت مطلق می باشند، علاوه بر تدریس، به کارهای تحقیقاتی مبادرت می ورزند. همه آنچه تاکنون کشف شده است، مرهون کوشش و تلاش افراد گروه دوم بوده است. برای مثال مکانیک کوانتم، بطور مستقیم یا غیرمستقیم، مرهون زحمات ورنر هایزنبرگ، اروین شرودینگر، ولفگانگ پاولی، ماکس پلانگ، نیلز بور و دیگران می باشد. حال اگر این افراد نیز تنها به تدریس در دانشگاه بسنده می نمودند، امروزه هرگز علم وسعت به هم نمی رساند. در مورد کمالی ها نیز وضع به همین شکل است. گرچه هر کمالی، به قدری از عشق خدا سرشار می باشد که غیر از آنچه هست و دارد نمی خواهد باشد یا داشته باشد، اما از آنجا که درجات کمال بیشمار است، و از طرف دیگر نوع اولیه ارواح ملکوتی نیز با یکدیگر متفاوت بوده است، عده ای با آنکه هرچه بخواهند می توانند در عالم کمال داشته باشند، علیرغم آن، به امر کوشش و تحقیق و کشف اسرار می پردازند. از جمله خود استاد الهی. ایشان با آنکه به درجه رستگاری در کمال نایل آمده بود، که بالاترین درجه کمال است، هرگز دست از تحقیق در امر ساختار جهان هستی و قوانین حاکم بر آن برنداشتند و به عقیده من هنوز هم به این امر ادامه می دهند.س
یک مسئله مهم دیگرآنکه به عقیده من، ارواح کمالی معمولی، دیگر هرگز نه به جهان خاکی می آیند و نه کوششی را در دستور کار خود قرار می دهند. آن ارواحی که چنین می کنند، می بایست از ارواح خاص ذات دار باشند. در این صورت ماموریتی در کار است و علاوه بر کمال، امتیازات ویژه ای را بخود اختصاص می دهند. یک مثال معتبر در این رابطه، گذشته از استاد الهی، عیسی مسیح می باشد که یک قلمروی وسیعی را در خانه پدر بخود و مریدانش اختصاص داد و این یک امتیاز ویژه می باشد.س
در مورد استاد الهی وضع به گونه ای استثنایی می باشد، زیرا اصلاحاتی را که استاد الهی بر اثر کوشش و تلاشی پیگیر در عالم معنا بوجود آورد، تا به این ثانیه هرگز کسی حتی به آن نزدیک هم نشده است. از جمله این اصلاحات معنوی، برداشته شدن تنبیه برای ارتکاب به گناه می باشد که همیشه جزوی از قوانین معنوی بوده است. البته عکس العمل هنوز وجود دارد. اصلاحات زیاد دیگری نیز بواسطه ایشان انجام شده است که فعلن سر به مُهر خواهد ماند، ولی در آینده، نوع انسان در زمین بدان واقف خواهد شد. پس می بینید که کوشش عالیجنابان معنوی نتایج بسیاری را به همراه دارد.س
فکر می کنم به هر سه سئوال شما، در حد فهم و شعور خود، پاسخ داده باشم.س
با آرزوی موفقیت
فرامرز تابش
26.07.2019
سوال متفرقه
سلام. تمام اتفاقاتی که در زمین برای انسان رخ میدهد مثل قطع دست و پا، قطع نخا، ناشنوایی، فقر، رنج و عذاب روحی و جسمی، یا زندگی مرفه، پدر و مادر خوب، خانواده خوب، فامیل خوب، شغل و کار موفق، اولاد سالم و سربراه، همسر شایسته، و... براساس اعمال ما در زندگی های گذشته میباشد. میشه توضیح بدید. باتشکر.س
جواب
در واقع همیشه چنین نیست زیرا به غیر از اعمال ما در زندگی های گذشته و یا همین زندگی، عوامل دیگری نیز بر همه آنچه شما عنوان نموده اید موثر واقع می شود.س
چند مثال:س
س 1- گاهی اوقات شخصی را برای یک کار ویژه دنیوی و یا معنوی در نظر می گیرند. در این حال، لازم است روح با سختیهای حساب شده ای، کمی صیقل ببیند. زندگینامه افراد موفق دنیا و یا بزرگان علم و عرفان سرشار است از این قضایا.س
س 2- گاهی اوقات برای آنکه سیرکمال برخی افراد ویژه را تسریع نمایند حساب چندین زندگی زمینی وی را با یک یا چند مورد از مواردی که عنوان نمودید، تسویه می نمایند تا سیستم کارمای وی را تصویه نمایند.س
س 3- گاهی اوقات هر عمل کوچک خلافی را که شخصی ویژه انجام دهد، بی درنگ با ایجاد مشکل یا مشکلاتی تلافی می کنند که استاد الهی آن را «حساب آنی به آنی» نام نهاده اند. در این صورت پرونده معنوی چنین شخصی سیاه نمی شود.س
س 4 - گاهی اوقات شخصی که پرونده سنگینی دارد، فقط به علت آنکه وارد یک راه حقیقی معنوی شده است، با ضربه یا ضرباتی به مراتب کوچکتر از آنچه کرده، جزا می دهند تا از بار در حال انفجار سیستم کارمای او بکاهند تا بتواند راحت تر به سیرکمال خود بپردازد. زیرا برای مقامات معنوی آنچه مهم است پیشرفت روح است نه آسایش جسم.س
س 5- گاهی اوقات زمان تعیین شده برای سیرکمال در زمین، در مورد اشخاصی خاص به اتمام رسیده و هنوز روح به مرحله کمال نرسیده است. در این حال، مشیت الهی وارد عمل شده و از روی بزرگواری با صدمه یا صدماتی جزئی، حرکت او را تسریع می بخشد، با این هدف که این افراد لااقل به مرحله ای برسند تا بشود آنها را در برزخ نگاه داشت. زیرا در برزخ زمان مطرح نیست و بالاخره دیر یا زود روح به کمال خود دست خواهد یافت.س
البته موارد دیگری نیز وجود دارد که شاید خیلی رواج نداشته باشد، از جمله شوخی خدا یا عالیجنابان معنوی با ما. برای مثال برخی از بزرگان اولاد پسر نداشته اند.س
گذشته از همه آنچه گفته شد، رنجها، دردها و ناکامی ها، از بار منفی سیستم کارما می کاهد، روح را صیقل می دهد و روند سیرکمال را تسریع می بخشد . زیرا هربار پس از مرگ که به برزخ می رویم با جزئیات پرونده معنوی خودمان آشنا می شویم و دلیل سختیهای زندگی گذشته مان را درمی یابیم و در زندگی بعد به آن اعمال دست نخواهیم زد. این است آموزش معنوی.س
این امر گرچه برای ما، تا زمانی که در بند جسم هستیم ناخوشایند است، اما حقیقت آن، به محض آنکه از این قید و بند رهایی یابیم روشن می شود. در این جهان، تنها ارواح تازه خلقت هستند که از درد و رنج محفوظ می باشند آنهم نه به طور مطلق.س
فراموش نکنید که این جهان که در واقع انتهای جهنم است، محل زندگی واقعی ما نیست . خانه ما بسیار باشکوه و زیباتر از آن چیزی است که به تصور آید. برای درک این امر، اندکی صبر لازم است.س
برای درک بهتر مطلب، به دو مقاله زیر در سایت اندیشه آنلاین آلمان رجوع کنید:س
دردها، رنجها و ناکامیها. کلیک کنید.س
سیستم کارما. کلیک کنید.س
با آرزوی موفقیت
فرامرز تابش
18.07.2019
سوال متفرقه
سلام. به کمال که رسیدیم، چی میشه، چکار میتونیم بکنیم، چه لذتی داره، چه مزایا و مزیتی داره. آیا در کمال تنهاییم یا با دوستان دیگر یا خانواده و... هستیم. آن موقع چکار میتونیم بکنیم؟ جهنم چیه؟ وضعیت افراد در جهنم چطوریه؟محیط جهنم چطوریه؟ اگر عذاب دارند چه شکلی هست؟ میشه کامل توضیح بدید.س
جواب
در این دنیای مادی چیزی که ما را آزار می دهد، علت ها می باشند. شما در هر لحظه تحت فشار پدیده های مختلف می باشید و انواع بایدها و نبایدها ما را می آزارد. از آن گذشته، در بند جسم فیزیکی بودن نیز انواع آزار را برای ما مهیا می کند که اگر مادی باشد، در فعل و انفعالات بیوشیمیایی ریشه دارد و اگر مادی نباشد اغلب ریشه در روان دارد که ناشی از ترسها و اضطراب ها می باشد. به همه آنچه گفته شد باید فشار خواسته های ارضاء نشده نفس را نیز اضافه کنید. از آن گذشته رفتار نامناسب افراد و محیط نیز بر این فشار می افزاید. در برزخ اکثر این فشارها که ناشی از جسم و جهان مادی می باشند از روی روح برداشته می شوند و روح از اینکه در آن محیط قرار گرفته، بسیار خشنود است. س
حال این امر در جهان کمال، کاملن متفاوت است زیرا در آنجا حتی مشکلات جهان برزخ نیز وجود ندارد. روح نه تنها هیچگونه فشاری را احساس نمی کند بلکه در یک خوشی بی نظیر، همراه با سلسله ای از نشئگی هایی بسر می برد که هر لحظه تغییر می کند و هربار این نشئگی با لحظه قبل متفاوت است. برای درک مطلب، به فیلم کوتاهی که سال پیش اندیشه آنلاین آلمان ساخت و در یوتیوب انتشار داد به آدرس زیر مراجعه فرمایید.س
.برای مشاهده فیلم، کلیک کنید
در عالم کمال هرکس چنان در خوشی غرق است که هیچگونه کمبودی را احساس نمی کند و گرچه همه کمال یافتگان یکجا می باشند ولی کسی به دنبال یافتن کس دیگری نیست، زیرا خدا را دارد. در آنجا هر کاری که مایل باشید می توانید انجام دهید.س
جهنم محیطی است که در آن نور خدا بسیار کم است و افراد به دردسرهایی دچار می شوند که برای دیگران بوجود آورده اند. برای اینکه واقعیت را به شما گقته باشم باید بدانید، انتهای جهنم، یعنی بدترین نقطه آن، همین سیاره زمین خودمان است. در این سیاره می بینید که مردم به چه گرفتاری هایی دچار هستند و چگونه زجر می کشند. برای درک مطلب، کافی است نگاهی به فیلم های مستندی بیاندازید که در یوتیوب برای مثال در مورد فاحشه خانه های هندوستان یا آفریقا انتشار یافته اند. در این حال خواهید دید جهنم یعنی چه، زیرا در هیچ کجای این جهان هستی، جهنمی بدتر از کره زمین وجود ندارد. س
محیط جهنم یعنی این:س
.برای مشاهده فیلم اول، کلیک کنید
.برای مشاهده فیلم دوم، کلیک کنید
با آرزوی موفقیت
فرامرز تابش
18.07.2019
سوال متفرقه
سلام. ببخشید . درباره سلب توفیق در دنیا براثر گناه یا خطا، توضیح دهید. ممنون
جواب
سوال مفهوم نیست. توضیح دهید
اصل سوال
سلام. منظورم این است که خدا ما را براثر گناه یا خطایی، از یک موفقیت، هدف یا خواسته ای در زندگی محروم میکند. از اینکه با سوالات متعدد وقت شما را گرفتم عذر میخوام. من با مطالعه کتب استاد الهی تحول عمیقی در زندگی ام رخ داده که ، نتیجه کنجکاوی در پیدا کردن حقیقت خلقت است. ممنون
جواب
در واقعیت، این خدا نیست که بر علیه ما کاری انجام می دهد، بلکه نتیجه سلسله ای از اعمال، افکار و نیات منفی خودمان است که به یکدیگر گره میخورد و روزی بالاخره اثرات شومی را رقم میزند. این اثرات، مطابق با همان اعمال منفی ما می باشد. در هر حال این سیستم، جنبه آموزشی دارد و باعث پختگی روح می شود، زیرا روح را در موقعیتی قرار می دهد که بر دیگران تحمیل نموده است. حال آن روح، پس از چشیدن نتیجه اعمال خود، در همین زندگی و یا در زندگی های بعد، به آن عمل خطا مبادرت نخواهد ورزید. س
بطورکلی مشکلات را خودمان می سازیم، در حالی که خدا گره گشا می باشد و علیرغم آنکه مقصر اصلی دردسرها خودمان می باشیم، همیشه دیر یا زود به دادمان خواهد رسید. نتیجه آنکه ، بدی از ما و خوبی از خداست. فقط باید سیستم علت و معلول را خوب درک کنیم.س
در انتها، به شما اطمینان می دهم که استاد الهی یک استاد مجرب و کارکشته معنویست که قادر است ما را به انتهای راه برساند.س
با تشکر از شما و آرزوی موفقیت
فرامرز تابش
15.07.2019
سوال متفرقه
شادی چیست؟ آیا درون ماست؟ آیا این احساس با بیوشیمی بدن سروکار دارد؟
جواب
شادی بطور کلی به مفهوم خرسندی و رضایت خاطر است که ممکن است کوتاه مدت و یا درازمدت باشد. س
این خرسندی و رضایت خاطر می تواند چند منشأ داشته باشد: س
منشأ اول: ارضاء شدن خواسته های مادی از قبیل داشتن یک زندگی مرفه و دلخواه. این نوع شادی می تواند دراز مدت باشد و تا زمانی که از این رفاه چیزی کسر نشود، آن شادی کمابیش موجود است. س
منشأ دوم: نوع دیگر شادی، ناشی از استفاده از الکل می باشد که با کند کردن واکنش های اعصاب نسبت به کنش های محیطی با کاستن از حجم سیگنالهای اخطارآمیز به سمت خودیت واقعی، برای مدتی که اثر الکل برجاست، ممکن است در برخی افراد حس شادی را به ارمغان آورد. این امر به طورکلی به درجه سیرکمال روح بستگی دارد. س
شادی ناشی از مواد مخدری چون حشیش، بر اثر نوعی هالوسیناسون بوجود می آید و از نوع زودگذر می باشد.س
منشأ سوم: شادی های زودگذر که در اثر شنیدن یک لطیفه و یا مشاهده صحنه ها و اتفاقات ویژه مانند لیزخوردن فردی بر روی یخ و زمین خوردن او ایجاد می شود. این نوع شادی عمیقن روان افراد را تحت تأثیر قرار می دهد. زیرا این اتفاق چیزی است که همه از آن پرهیز دارند، ولی یک روح، با درجه سیرکمالِ زیر متوسط که هنوز نیک جویی و نیک خواهی در او شدت نگرفته، از این واقعه که برای دیگران اتفاق می افتد خرسند می شود. به این امر دلایل دیگری نیز مرتبط است که طبق آن، برخی اوقات، خود شخصی که چنین اتفاقی برای او رخ می دهد نیز شاد می شود و می خندد. س
منشأ چهارم: مورد توجه و تشویق دیگران قرار گرفتن. این نوع شادی بر اثر کسب انرژی تمرکز یافته بر ما ایجاد می شود و جنبه مادی دارد، زیرا نفس ارضاء می شود.س
منشأ پنجم: ارضاء خواسته های معنوی از قبیل مشاهده سیرهای معنوی. این نوع شادی نیز موقتی می باشد و ناشی از ارضای نفس است. س
منشأ ششم: ارتباط با مبدا خلقت. برای مثال در اثر تمرکز بر یک قطعه موسیقی که به استادی نواخته شده باشد و یا حامل اثرات خاص ناشی از وجود خود نوازنده باشد. این نیز موقتی می باشد ولی جنبه مادی ندارد.س
منشأ هفتم: کسب کمال نهایی می باشد. در این حالت، شخص، همیشه شاد است مگر در مواردی خاص و کوتاه مدت. چنین رضایت خاطری، غیرمادی است و به هیچ وجه جنبه نفسانی ندارد. این نوع شادی، نوع حقیقی و دائمی و همیشگی آن است . س
برخی از افراد که علم گرای مطلق می باشند، معتقدند که این احساس بر اثر برخی ملکولهای بیوشیمیایی در قلب ایجاد می شود، حال آنکه (اگر این امر حقیقت داشته باشد) در بهترین حالت می توان گفت که آن ملکولهای بیوشیمیایی فرضی، بر اثر دستورات روح بشری که متأثر است از سیگنالهای دریافتی از پنج حس ظاهر(در واقع ده حس می باشند) ایجاد میشوند. در این صورت این مواد بیوشیمیایی، عامل درجه دوم محسوب می شوند.س
در این مورد می شود یک کتاب کامل نوشت، اما در اینجا به همین مقدار اکتفا میشود.س
با آرزوی موفقیت
فرامرز تابش
15.07.2019
سوال متفرقه
آیا برای ارتباط با خدا نیازی به واسطه وجود دارد؟ یعنی آیا می توان مستقیمن با خدا صحب کرد یا لازم است این ارتباط از طرف شخص سومی برقرار شود؟
جواب
طبق آموزش های دانشگاه سیرکمال، مبدا اصلی و یگانه خلقت (خدا) با همه موجودات در ارتباط است. در مورد موجودی به نام انسان، این امر بطور مستقیم و ویژه ای در جریان است، زیرا شما می اندیشید چون خدا در درون شما وجود دارد و دائمن با شما از طریق «ذره الهی» درون روحتان در حال گفتگو می باشد. جالب است بدانید، زمانی که شما با دوستتان در حال نزاع هستید، خدا با هر دوی شما در حال گفتگو می باشد و طرف هر دوی شما را می گیرد. ولی اگر بخواهیم ساده بگوییم، به هر کدام از شما بر اساس داده ها و اطلاعات درون سیستم کارمای شما، راه هایی را پیشنهاد می کند. این همان پروسه ای می باشد که ما طی مقالات بسیاری در سایت اینترنتی اندیشه آنلاین آلمان، سعی در توضیح و تشریح علمی آن نموده ایم.س
بطور خلاصه می توان گفت:س
اول آنکه شما چه بخواهید و چه نخواهید، با خدا ارتباط مستقیم دارید و این ارتباط هرگز قطع نمی شود.س
دوم آنکه برای دعا و راز و نیاز با او نیز هیچگونه احتیاجی به شخص و یا حالت ، وضعیت ، دیالوگ و گفتمانی خاص ندارید.س
با این حال برخی اوقات به برخی واسطه ها نیاز است. برای مثال وقتی از یک قطعه موسیقی متاثر می شوید، دلیل آن این است که آن ارتباط دائمی با خدا، بدینوسطه تشدید شده است.س
متاسفانه در بیشتر اوقات خود ما از ارتباط مستقیم روحمان با مبدا خلقت آگاهی نداریم، و گاهی، برخی از مقامات شامخ معنوی، حتی بدون آنکه خود ما بدانیم، این ارتباط را صیقل می دهند و گرد و خاکی را که بر این ارتباط اثر گذاشته است را از روی ذره الهی می پراکنند.س
امیدوارم توانسته باشم جواب سوال شما را بدهم.س
با آرزوی موفقیت
فرامرز تابش
09.07.2019
سوال متفرقه
سلام
میخواستم بپرسم، گناه چیست؟ ظلم به نفس خومان و کارهای که به بدن ضرر میرساند هم گناه میباشد و نقطه سیاه در روح ما ایجاد میشود یا فقط رعایت نکردن حقوق دیگران گناه است.یک سوال دیگه، ایا سودبانکی حرام و گناه میباشد؟
جواب
با سلام،س
در واقعیت امر، هر آنچه انسان را از مسیر سیرکمال خود منحرف کند می تواند یک خطای کوچک یا بزرگ محسوب شود. کلمه گناه متاسفانه امروزه به مسائلی اطلاق می شود که در حقیقت موضوعیت ندارند. برای مثال، معاشرت دوستانه و عادی مردان و زنان در برخی نحله های فکری، از جمله در اسلام، عمومن گناه محسوب می شود، حال آنکه این مطلب حقیقت ندارد. حجاب اجباری و یا مخالفت با موسیقی نیز در همین زمره قرار می گیرند. اما هرآنچه به بدن انسان ضربه بزند یک خطا می باشد. در حالی که گناه یک امر دیگریست.س
در عالم برزخ، قاضی ها شرایط افراد را در نظر می گیرند و بعد حکم می دهند. برای مثال یک شخصی را در نظر بگیرید که در محیط یک فاحشه خانه در یک کشور آفریقایی متولد شده و از اینرو به دام سکس اجباری و مواد مخدر افتاده است، خُب به نظر شما آیا باید در آن عالم به این فرد یک حکم سنگین داد؟ مسلما خیر. زیرا عدالت و رحمت خدا در آن دنیا جاری و حاکم است، تا جائیکه ممکن است حتی در زندگی بعدی، به چنین شخصی، همه آنچه در زندگی قبل را نداشته بدهند، زیرا هدف آن است که افراد بتوانند خطاهای خود را جبران نمایند. خدا که از کسی کینه ندارد که اگر داشت دیگر خدا نبود.س
در دانشگاه سیرکمال استاد الهی، مسائل مهمی چون عدم رعایت حقوق انسانها از بدترین گناهان محسوب می شود. بسیاری از موارد که در جاهای دیگر گناه محسوب می شود، در دانشگاه سیرکمال، بصورت دیگری است. برای مثال: حجاب اجباری را ما به رسمیت نمی شناسیم، اما رابطه بی بند و بار زن و مرد را نیز خطا می دانیم و معتقدیم چه زن و چه مرد، باید بیاموزد که شهوت خود را کنترل کند، پس اگر یک نفر لخت و بدون لباس در کنار دریا راه برود، مشکلی نیست زیرا این ما هستیم که باید نگاه پاک داشته باشیم. به عبارت ساده تر باید خودمان را تصحیح کنیم نه دیگران را.س
در مورد لکه برداشتن روح باید عرض کنم، از آنجا که مابین روح و جسم انسان چندین فیلتر وجود دارد، روح بسادگی لکه بردار نیست. استاد الهی در آثار خود از برخی اعمال نام برده اند که ممکن است در روح لکه ایجاد کند. من شخصا معتقدم، مردم را از خدا ترساندن، و یا با قواعد دست و پاگیرِ ساخت مخیله انسانهای کوچک و خشکه گرا، انسانها را از خدا دور کردن، ممکن است در روح چنین افراد زورگویی لکه ایجاد کند. در هر حال بدترین گناه، ساختن خدایی خشن، زورگو و بی منطق است که با هر خطایی ما را به دوزخ سرنگون می کند!. مسلما اگر چنین خدایی تبلیغ شود، مردم از حقیقت منحرف خواهند شد.س
واقعیت آن است که، خدا عشق مطلق است و اگر بلایی سر ما می آید، نتیجه اعمال خودمان در این زندگی و یا زندگی های گذشته است تا از آن بیاموزیم و دیگر آن را تکرار نکنیم. س
در مورد سود بانکی تا آنجا که من می دانم حرام نیست زیرا یک نوع تجارت است. در هر صورت لطفا سوالات شرعی خود را از معممین(اگر مسلمان هستید) و یا از کشیشان(اگر مسیحی هستید) و یا در ادیان دیگر ازمتشرعین همان دین بپرسید. نظر ما همان بود که عرض کردم.س
با آرزوی موفقیت
فرامرز تابش
09.07.2019
سوال متفرقه
سلام
برای کمک به فقرا باید رضایت خدا را در نظر گرفت. آیا هرجور که دوست داریم به چه کسی کمک کنیم و به چه کسی کمک نکنیم.س
با تشکر
جواب
با سلام،س
طبق آموزش های دانشگاه سیرکمال، ملاک برای کمک به افراد نیازمند، قلب شما می باشد. با این حساب به هر کس به هر اندازه که مایلید و قلبتان گواهی می دهد می توانید کمک کنید. فرض کنید که او متقلب باشد، علیرغم آن، شما به اجر خود خواهید رسید و او بالاخره روزی سزای تقلب خود را خواهد گرفت.س
بطور کلی، رضایت خدا در کمک به مخلوق می باشد.س
با آرزوی موفقیت
فرامرز تابش
28.06.2019
سوال متفرقه
سلام. اگر ما جز رضای خدا خواسته دیگه ای از خدا نداشته باشیم، پس برای رسیدن به خواسته های دنیایی خود انتظار اجابت از او نداشته باشیم، یا بگوییم هرچه رضای توست یا چکار کنیم که نشان دهد که خواسته ای از خدا نداریم؟ با تشکر
جواب
با سلام
سئوال شما چندان مفهوم نیست، با این حال سعی می کنم جوابی متناسب با آنچه از آن درک کرده ام ارائه دهم.س
مقدمتن باید دانست:س
نداشتن خواسته از خدا و تسلیم محض بودن، مربوط می شود به مراحل بسیار بالای کمال. در آن حالت، روح، مقامات بسیاری را کسب نموده و عوالم زیادی را درک کرده است که نتیجه آن تسلیم به معنای اخص است. چنین افرادی بسیار انگشت شمار می باشند. اما برای افرادی که هنوز به آن مقامات نرسیده اند، یعنی اکثریت مطلق انسانها، داشتن خواسته از خدا نه تنها بد نیست بلکه بسیار نیکو و بجاست. زیرا اگر از او نخواهیم لاجرم باید از انسانها بخواهیم. از اینرو می شود خواسته داشت و می شود آن خواسته را با خدا مطرح نمود. اما اگر جواب نیامد ممکن است به دلایل زیر باشد:س
س1- 1-استحقاق آن خواسته را نداریم.س
س2- 2- او چیزی بیش از آن که ما می خواهیم در نظر دارد ولی هنوز باید شرایط دریافت آن ایجاد شود.س
س3- 3-استحقاق داریم اما ممکن است با دریافت آن خواسته، ضربه ای به ما وارد شود که ضرر آن خیلی بیش از آن است که آن خواسته را بدست نمی آوردیم.س
س4- 4- استحقاق داریم، اما او اول ما را امتحان می کند.س
س5- 5-برخی اوقات سر به سر ما می گذارد و با ما شوخی می کند، ولی دست آخر آن خواسته را برآورده می سازد.س
بدیهی است دلایل دیگری نیز بر این امر مرتبط است. س
امیدوارم توانسته باشم در حد فهم و شعور خود، پاسخ سئوال شما را بدهمس
با آرزوی موفقیت
فرامرز تابش
05.06.2019
سوال اول از شماره بیست و چهارم
آیا کتب آسمانی واقعن از طرف خدا نازل شده اند و مقدس می باشند؟
جواب
مطلب را می توان به دو دسته کلی تقسیم نمود:س
مورد اول: آیا کتب آسمانی از طرف خدا نازل شده اند؟
مورد دوم: آیا این کتب، مقدس می باشند؟
درمورد اول می توان گفت، یک وقت است شما می خواهید دست به تحقیقات علمی بزنید و این مطلب را مورد تجزیه و تحلیل آکادمیک قرار می دهید. در نتیجه همه فاکتهای موافق و یا مخالف این امر را جمع آوری می کنید و در انتها، نظر خود را نیز در آن مورد اعلام می دارید. اما یک وقت است پای اعتقاد در میان است، یعنی عده ای در هر حال و تحت هر شرایطی، کتاب دین خود را آسمانی تلقی می نمایند. در این حال، به عقیده من این مهم نیست که این کتب حقیقتن از طرف خدا نازل شده اند یا خیر، بلکه مهم آنست که کسی اعتقاد خود را بر دیگران تحمیل نکند و این مقوله را وسیله تحمیق عامه قرار ندهد. در آنصورت امر دین یک امر شخصی تلقی می شود و دیگر مهم نیست که کسی آن کتب را آسمانی بداند و دیگری آنرا زمینی.س
از طرف دیگر، درهمه ادیان، در بسیاری از موارد، اعتقاد به یک امر دینی، حالت بحرانی بخود گرفته و به یک معضل اجتماعی تبدیل شده است. برای مثال در دین هندو، گاو مقدس تلقی می شود، تنها به این دلیل که کریشنا گاوچران بوده است. تنها یکی از مشکلاتی که این امر در خیابانهای شهرهای بزرگ هندوستان بوجود آورده است، ترافیک سنگینی می باشد که در اثر تردد گاوهای بی صاحب ایجاد شده است. در اینجا، مسئله ، جنبه اجتماعی دارد و ابعاد آن گسترده تر از محدوده فکر انسان است. با این وجود، با بیش از یک میلیارد نفر که تقریبن همه آنها به این امر اعتقاد دارند چه می شود کرد؟ از این نوع مسائل در همه ادیان وجود دارد.س
بطورکلی هر جا که فقر باشد، خرافات جوانه زده، به مرور به یک درخت تنومند با میوه هایی سیاه ، تلخ و سمی تبدیل میشود که ریشه کن نمود آن، یک خرد جمعی را می طلبد و در گرو ریشه کن نمودن فقر است. اما ما در مورد اعتقادی صحبت می کنیم که در اثر ترس، فقر و یا اضطرار نباشد و ریشه در جاه طلبی و سوار شدن بر دوش عامه و ارضاء انواع خواسته های حیوانی نداشته باشد. بدیهی است چنین اعتقادی نیز تحت هیچ شرایطی نباید به دیگران تحمیل شود و تازه با احراز همه این شرایط، یک امر شخصی تلقی می شود. هر نوع دیگر اعتقاد که مشخصه های یادشده فوق را نداشته باشد، صحیح نیست و باید با آن از طریق رواج واقعیت مبارزه نمود.س
در مورد دوم می توان گفت، در صورتی که ما کتب آسمانی را نازل شده از طرف خدا بدانیم، در آنصورت مقدس نیز تلقی می شوند و اگر آنها را زمینی و ناشی ازهوش انسانها بدانیم، بدیهی است مقدس نخواهند بود. من شخصن هیچ چیز را جز ذات یگانه مبدا حقیقت، مقدس نمی دانم. از طرف دیگر همه چیز را محترم می دانم زیرا ساخت اوست.س
با آرزوی موفقیت
ف. تابش
05.06.2019
این سئوال از طرف دوستان آتئیست مستقیمن به سایت ما ارسال شده است
سوال دوم از شماره بیست و چهارم قرار بود خدا از بشر دفاع کند نه اینکه بشر از خدا دفاع کند؟
جواب
دقیقن همینطور است. اگر افراد تندرو و کم سوادی خود را مدافع خدا می دانند و این امر را تا بدانجا پیش می برند که به دیگران صدمه میزنند، بر اثر عنصر بی اطلاعی و کمبود درک معنوی می باشد و خود، نوعی انحراف محسوب می شود. یک شخص معتقد واقعی به مبدا حقیقت، هرگز کسی را تخطئه نمی کند و اصولن چنان در رابطه خود با خالق فرو رفته، که کمتر متوجه دیگران است. همه اشعار عرفای واصل مانند حافظ، سعدی، نظامی و دیگران موید این امر می باشند. هرچه شخص بیشتر به خدا نزدیک باشد بیشتر به این حقیقت پی می برد که آن مبدأ، همه را به یک اندازه دوست دارد و به همه، صرف نظر از نوع نگرش آنها به دین یا مقوله هستی، به یک اندازه اهمیت می دهد. تفاوت تنها در درجه سیرکمال افراد است .س
ما در همین سایت، در سری مقالات «نتیجه خشکه گرایی مذهبی» به این آفت پرداخته و آنرا از این منظر مورد بررسی قرار داده ایم. بطور کلی می توان گفت:س
س " خدایی که محتاج حمله ما به دیگران برای دفاع از خودش باشد، خدا نیست بلکه یک بشر ناتوان است" همه دیکتاتورهای جهان دچار این انحراف روحی بوده و می باشند.س
با آرزوی موفقیت
ف. تابش
05.06.2019
سوال سوم از شماره بیست و چهارمدر داستان «آنتونیوس و اسپارتاکوس» گفته شده است که این دو باهم به صلیب کشیده شده اند، حال آنکه اسپارتاکوس آنتونیوس را کشت. دلیل این تضاد چیست؟
جواب
در مورد نهضت ضدبرده داری اسپارتاکوس که در واقع سومین جنگ ناموفق مابین رومیان و بردگان بود، روایتهای گوناگونی بیان شده اند. این امر از اهمیت چندانی برخوردار نیست، زیرا قصد ما بررسی تاریخ نبوده است، تا به همه آن روایات بپردازیم. در این داستان، هدف آن بوده است، نشان داده شود که حقیقت یک جریان با آنچه عامه می پندارند یکی نیست و نیز آنکه در پی هر مرگی یک زندگی دیگر در کمین است.س
با آرزوی موفقیت
ف. تابش
05.06.2019
سوال چهارم از شماره بیست و چهارم در بخش علم، طی دو مقاله تحت عنوان «فیزیک ذرات» و همینطور در علوم تلفیقی، میحث اول، بارها به مقوله تبادل پیون پرداخته شده است. دلیل آن چیست که بر این مسئله اینقدر تأکید شده است؟
جواب
این تئوری در فیزیک ذرات، پاسخگوی پابرجایی هسته اتم می باشد، اما در دانشگاه سیرکمال، با این تئوری می توان بخوبی و از طریق علمی، تعامل و هماهنگی دو جهان نور و ظلمت را نشان داد که ضمنن در تضاد با یکدیگر نیز می باشند. اگر تئوری تبادل پیون بطور صحیح درک بشود، طرز حرکت و کنش و واکنش پدیده ها در جهان هستی، بر اثر درگیری این دو جهان، روشن می شود.س
با آرزوی موفقیت
ف. تابش
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر